Sunday, September 27, 2009

دستاوردهای سفری پرماجرا به نیویورک؛ از “مدیریت جهانی” تا “ضربه فنی خبرنگاران”

احمدی نژاد در حالی خسته از سه روز کاری پر مشغله از شصت و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل به تهران بازگشت که معتقد است مساله فعالیتهای هسته ای را که می توانست " تیر خلاص" تبلیغات رسانه ای غرب باشد با هوشمندی مدیریت کرده و اینک ایران در یک موضع بالاتر از نظر افکار عمومی در جهان قرار گرفته است. احمدی نژاد در بازگشت به تهران " شكستن طراحي‌هاي تبليغاتي ناصحيح و ناجوانمردانه عليه ملت ايران" را یکی دیگر از اهداف سفر هیات ایرانی به نیویورک دانست. وی اعتقاد دارد با انجام دهها مصاحبه با رسانه های بین المللی وی توانسته است القائات " هدایت شده " آنان در خصوص انتخابات را تحت الشعاع قرار دهد. وی در این رابطه گفت: "با بررسي رسانه‌ها، موضع‌گيري‌ها و جهت‌گيري برخي از قدرت‌ها و سلطه‌گران فهميديم كه دشمنان مي‌خواهند فضاي نامطلوبي را عليه ايران شكل دهند، آنها فكر مي‌كردند كه بعد از انتخابات پرشكوه و كم‌نظير ايران، ملت ايران در حوزه انفعالي و ضعف قرار گرفته و ايران دچار بي‌ثباتي شده است و ملت ايران از موضع خود در پيگيري اهداف انساني و آرمان‌هاي انقلاب دست كشيده‌است كه در اين راستا جوسازي‌هاي زيادي كردند و مي‌خواستند اين را به ما القاء كنند." احمدی نژاد حضور پرويز داوودي، اسفنديار رحيم‌مشايي، سيدمصطفي ثمره‌هاشمي و غلامحسين الهام و تعدادی از نمایندگن مجلس که وی را در این سفر همراهی می کردند را نیز مثبت ارزیابی کرد و افزود: "جالب است كه رسانه‌هاي آمريكايي در طي مصاحبه‌هاي خود چند سوال كليشه‌اي و يكسان را كه معلوم بود از يك نقطه مديريت و هدايت مي‌شود مطرح كردند كه با مطالعات و مشورت‌هايي كه انجام شده بود پاسخ‌هاي مناسبي از سوي اعضاي هيات همراه به آنها داده شد، مثلاً در مورد موضوع انتخابات و شرايط داخلي كشور بر اين تاكيد شد كه ملت ايران يك ملت متحد است كه اكنون به مراتب متحد‌تر از سال گذشته و سال‌هاي قبل‌شده است؛ ملت ايران هوشمند است و براي انجام تغييرات اساسي، مصمم‌تر از قبل است."سفری با دستاورد تغییر مدیریت جهانی به گزارش خبرگزاری ها وی در اولین دقایق پس از بازگشتش به تهران در فرودگاه مهر آباد سفر به نیویورک را مثبت ارزیابی کرد و ایران را یک گام نزدیکتر به هدفش یعنی "تغییر مدیریت جهان" دانست و گفت: " امروز يك فرهنگ مشترك در مديران جهان مبني بر ضرورت تغييرات اساسي در مديريت آن به وجود آمده است و همگان خواستار تغيير مديريت غلط كنوني هستند."احمدی نژاد در این مصاحبه اشاره ای به رکود جدید و دستاوردش در خالی بودن صندلی های مجمع سازمان ملل در زمان سخنرانی نماینده دولت ایران و تظاهرات گسترده ایرانیان اشاره ای نکرد. این در حالی است که در زمان سخنرانی وی بیش از 140 تن از نمایندگان کشورهای جهان از جمله لبنان اجلاس را ترک کردند و در خیابانهای اطراف ساختمان سازمان ملل هزاران ایرانی سبز پوش با در دست داشتن پلاکاردهایی در اعتراض به حضور احمدی نژاد، خواستار اخراج وی از نیویورک بودند . در این رابطه فاکس نیوز گزارش داده بود : "هنگام سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل، هم در داخل تالار و هم در خارج از آن تلاطم زيادى وجود داشت. در حالی که نمایندگان بسیاری از کشورها تالار را در اعتراض به سخنان احمدی نژاد ترک می کردند، در مقابل مقر سازمان ملل نیز ایرانیان معترض علیه احمدی نژاد دست به تطاهرات زده بودند."سفر احمدی نژاد به گفته خودش در حالی مثبت ارزیابی می شود که با مروری به روزنامه های چند روز گذشته تهران رد پای کمرنگی از اخبار مربوط به این سفر دیده می شود، حتی روزنامه های طرفدار دولت نیز صفحات اول خود را به سخنرانی و سفر احمدی نژاد به نیویورک اختصاص ندادند. در همین حال رسانه های بین المللی و خصوصا امریکایی بیشترین حجم خبری را به رویدادهای سه روزه نیویورک و سفر پر ماجرای احمدی نژاد سپردند. فیلم ها و عکسهای تظاهرات سبز در کنار مصاحبه های پی درپی احمدی نژاد بخشی از اخباری بود که در این رسانه ها منعکس شد. حیرت رضایی و انتقاد توکلی از سخنان احمدی نژادآگاهان سیاسی معتقدند احمدی نژاد در این سفر بسیار تلاش کرد که امریکا را از صف انگلیس و فرانسه جدا کند و لحن سخنانش نسبت به اوباما و امریکا نرمش بیشتری داشت که این موضوع با واکنش احمد توکلی روبرو شد. توکلی در حالی که ادبیات احمدی نژاد در سخنرانی اخیرش را بهتر از قبل ارزیابی کرد درعین حال با اشاره به مصاحبه رئیس جمهور با آسوشیتدپرس و بیان این جمله از زبان دکتر احمدی نژاد مبنی بر اینکه "اوباما ملت ایران را دوست خود بداند"، گفت: " این جمله وی قابل نقد و افراطی در نرمش و نرمشی بی فایده و مضر است چرا که اوباما هنوز نرمشی در مقابل ملت ایران نشان نداده است و حرف هم برای نشان دادن نرمش کفایت نمی کند."در همین حال محسن رضایی سخنان احمدی نژاد را حیرت انگیز خواند. وی اعتقاد دارد که این سخنان در جهت منافع ملی ایران نبود. وی افزود:" این سخنان بیشتر به اروپایی ها کمک کرد که آن مسیر اروپایی را دنبال کنند. نمی دانم چرا و با چه تحلیلی ایشان این صحبت ها را کردند، این صحبت ها به نفع ما نبوده است. الان اروپایی ها می گویند باید ما سخت بگیریم و مدیریت کار را می خواهند در ۱+۵ ببرند که دست خودشان باشد." احمدی نژاد خبرنگاران امریکایی را ضربه فنی کرد!حمید رسایی که احمدی نژاد را در این سفر همراهی می کرد در وبلاگ شخصی اش آورده است:" باید بگویم که سخنرانی رییس جمهور ایران از جمله چند دولتی بود که تقریبا سکوت بر جلسه حکمفرما شد و هیچ گوشی ترجمه ای بر زمین نماند که این نشانه تاثیرگذاری جمهوری اسلامی بر مناسبات جهانی است.در برخی از مصاحبه های احمدی نژاد با خبرنگاران شناخته شده آمریکایی که حضور داشتم ، از همان ابتدا شاهد ضربه فنی شدن این خبرنگاران کار گشته بودم . شاید صراحت احمدی نژاد و تسلط وی بر مطالب و موضوعات مختلف و همچنین کارد تهاجمی رییس جمهورمان نسبت به سیاست دوگانه حاکم بر جریان رسانه ای دنیا که معمولا با سئوال کردن از خود خبرنگاران در پاسخ ها همراه می شود ، یکی از مهمترین دلایل این موضوع باشد.البته آگاهان سیاسی معتقدند که احمدی نژاد در این سفر با آمادگی بیشتری نسبت به سفرهای خود در صحنه بود. پاسخهای وی به خبرنگاران و گزارشگران معتبر دنیا حکایت از آن داشت که وی از قبل برای چنین چالشی کاملا مهیا بود . جدای از تحلیل محتوایی این گفت و گوها باید اذعان داشت که وی با زیرکی تلاش کرد خود و دولتش را از هر گونه اتهامی مبرا کند و همه تقصیرها را به گردن قوه ای بیندازد که نماینده ای در نیویورک نداشت. گفتنی است همزمان با بازگشت احمدی نژاد به تهران تعدادی از دانشجویان به فرودگاه آمده بودند با سر دادن شعارهای "انرژي هسته‌اي حق مسلم ماست"،"رييس جمهور محبوب ما خوش‌آمدي" و همچنين در دست داشتن پلاكاردهايي از" سخنراني‌انقلابي و مواضع ضدصهيونيستي" محمود احمدي‌نژاد در سازمان ملل حمايت كردند. درحالی که خبرگزاری فارس این حضور را خودجوش نامیده است، گفته می شود که دانشجویان با اتوبوس های سپاه به فرودگاه آمده بودند. خبرگزاری محافظه کار مهر تعداد مستقبلین از رییس جمهور را "100 الی 150" نفر ذکر کرده است.

وعده تحریم های بیشتر، دستاورد سفر نیویورک؛ خشم جهانی از پنهان کاری دولت احمدی نژاد


انتشار خبر فعالیت دومین تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران همزمان با سفر احمدی نژاد به نیویورک، موج جدیدی از مخالفت ها علیه ایران را با همراهی دولت های چین و روسیه شکل داد، به طوری که مدودف رییس جمهور روسیه این تاسیسات را منبع نگرانی جدی خواند و تصریح کرد: "ایران درخواست هاى متعدد شوراى امنيت از ايران براى متوقف كردن فعاليت هاى غنى سازى اورانيوم را نقض كرده است." به گزارش خبرگزاری ها در حالی که احمدی نژاد باشرکت در مصاحبه مطبوعاتی اش می خواست بار دیگر موعظه های جهانی اش را به رخ افکار عمومی بکشاند، در برابر تازه ترین خبر اجلاس گروه بیست غافلگیر شد و با استفاده از روش همیشگی خود گفت: " آقای سارکوزی و براون برای ما خیلی مهم نیستند و حرف هایشان برای ما اهمیتی ندارد." اما وی نتوانست شگفت زدگی خود را از موضع گیری اوباما پنهان کند و افزود:" اما انتظار داریم همکاران ایشان ( اوباما) مراقبت کنند و بی جهت مساله درست نکنند. خیلی بد است روسای سه دولت حرفی بزنند که مبنای قانونی و حقوقی ندارد و یک عضو آژانس را بدون دلیل و مدرک متهم کنند."گفتنی است در آخرین روز از اجلاس گروه بیست رهبران سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلستان اقدام دولت تهران را در ساختن مخفیانۀ تأسیسات غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم بشدت محکوم کردند. رئیس جمهوری آمریکا در ادامۀ واکنش خود به این خبر خطاب به رهبران تهران گفت : "جامعۀ بین المللی حرف خود را زده است. اکنون نوبت پاسخگویی ایران رسیده است." رئیس جمهور روسیه نیز در این رابطه با صدور بیانیه ای اعلام كرد كه ساخت تاسيسات دوم غنى سازى اورانيوم از سوى ايران در تناقض با تصميمات شوراى امنيت است. وی از تهران خواست هر چه سريعتر ثابت كند كه برنامه اتمى اش صلح آميز است و خواستار تحقیقات فوری آژانس بین المللی اتمی شد. در همین حال چين متحد دولت احمدی نژاد که كه از مخالفان تحريم هاى تازه عليه ايران است با انتشار خبر ساخت تاسیسات جدید خواستار همکاری تهران با آژانس شد. وزیر خارجه چین که نمی خواهد دولت ایران با تحریمهای بیشتر مواجه باشد معتقد است که همه مسایل از طریق گفت و گو قابل حل است. دنیا پشیمان خواهد شددر حالی که سران کشورهای آمریکا، بریتانیا و فرانسه دولت احمدی نژاد را به پنهانکاری هسته ای متهم کرده و هشدار داده بودند که اگر ایران تا دو ماه دیگر به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد عمل نکند با تحریم های شدیدتری مواجه خواهد شد، احمدی نژاد در مصاحبه ای در نیویورک هشدار داد :" کسانی که تاسیسات جدید غنی سازی که هنوز فعالیتش را آغاز نکرده را سری خوانده اند، از این ادعا پشیمان خواهند شد." وی خواستار دریافت پاداش و تشویق نیز شد و افزود:" "طبق مقررات آژانس هر مجموعه غنی سازی شش ماه قبل از تزریق گاز باید به اطلاع آژانس رسانده شود. ما هنوز یکسال تا آن 6 ماه فاصله داریم و به جای 6 ماه 18 ماه زودتر خبر داده ایم ، بالاخره این خوب است یا بد، کسی که این کار را می کند باید تشویق شود و یا اینکه عده ای جمع شوند و فریاد بزنند."پیش از اینکه ایران خبر تاسیسات جدید را علنی سازد سازمان هاى اطلاعاتى آمريكا اعلام كرده بودند كه تاسيسات جديد غنى سازى اورانيوم ايران در مجموعه اى از تونل ها احداث شده اند كه درون يك پايگاه نظامى قرار دارد و زير نظر سپاه پاسداران است و همین اظلاعات اوباما رئیس جمهور امریکا را واداشت تا در اجلاس پیتسبورگ در کنار سران فرانسه و انگلیس بگوید: "اینجا هستیم که اعلام کنیم که ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه دیروز در وین شواهدی دقیق به آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه کرده اند که نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران سال ها است که در حال ساخت تأسیسات پنهانی غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم بوده است".اوباما پیش از این برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای را حق ایران دانست اما گفت که اندازه و مشخصات تاسیساتی که تا کنون از آژانس بین المللی انرژی اتمی پنهان شده، با یک برنامه صلح آمیز جور در نمی آید. وی افزود :" که نتیجه اقدامات دولت ایران، محروم شدن مردم این کشور از فرصت هایی است که استحقاق آن را دارند و این اقدامات ثبات و امنیت منطقه و جهان را به خطر می اندازد."اوباما اقدامات ایران را رویارویی مستقیم با جامعه بین المللی دانست و خاطر نشان کرد که بار اولی نیست که ایران با پنهان کاری خود اقدام به زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی می کند. وی تاکید کرد که ایران باید بداند قوانین بین المللی وعده های توخالی نیست و ایران باید خود را به آن پایبند بداند. احمدی نژاد و فریب های زنجیره ایدر همین حال نیکلا سرکوزی رئیس جمهوری فرانسه اظهار داشت که نباید به رهبران ایران فرصت وقت خریدن داد، در حالی که دستگاه های غنی کنندۀ اورانیوم این کشور در حال کار کردن هستند. او هشدار داد که ایران جهان را به ورطه خطرناکی می کشاند و تاکید کرد این کشور فقط تا دسامبر فرصت دارد و بعد از آن باید منتظر تحریمهای بیشتری باشد. گردون بروان نخست وزیر انگلستان نیزایران را به فریب کاری زنجیره ای متهم کرد و افزود: " مخفی نگاه داشتن تأسیسات قم کافی است تا جامعۀ بین المللی را به اقدامی قاطعانه تر در قبال جمهوری اسلامی وا دارد. آلمان و ایتالیا پشتیبانی خود را از موضع سه کشور انگلستان، فرانسه و آمریکا اعلام کردند و چین خواستار همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی شده است." مذاکرات اول اکتبرقرار است که اول اکتبر گفت و گوی مقدماتی نمایندگان ایران و گروه 5 به علاوه 1 در مورد فعالیت های هسته ای ایران برگزار شود . اوباما تاکید کرده است که امریکا همچنان به تعامل جدی و معنی دار با ایران پایبند است. وی گفته: "ایران باید در این ملاقات آماده همکاری کامل و جامع با آژانس بین المللی انرژی اتمی برای برداشتن گام های محکم در جهت ایجاد اعتماد و شفافیت در مورد برنامه اتمی اش باشد". در همین رابطه خاوير سولانا، مسئول سياست خارجى اتحاديه اروپا نیز اظهار داشته: "با توجه به اعلام خبر نگران كننده امروز در باره برنامه اتمى ايران، نشست روز اول اكتبر مهم و تعيين كننده تر از هر زمان ديگرى است." این اولین بارنیست که ایران فعالیت های اتمی خود را کتمان می کند. چند سال پیش هم تاسیسات هسته ای نطنز توسط مخالفان جمهوری اسلامی افشا شد. در حالی که مقامات ایرانی تلاش دارند این نیروگاه را همانند سایر نیروگاه های دیگر قانونی و صلح آمیز قلمداد کنند، برخی مقام های آمریکایی معتقدند که ظرفیت این تأسیسات به حدی هست که بتواند سالانه یکی، دو بمب اتمی تولید کند.کارشناسان معتقدند که افشای این تاسسیات پیامدهای مثبتی برای ایران بهمراه نخواهد داشت و مجموعه تحرکات دولت احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی و مساله نیروگاه هسته ای ایران را به سمت رویارویی بیشتر با نظام بین المللی و تشدید فشارها و تحریمها خواهد کشاند. طی روزهای اخیر با افشای خبر ساخت این نیروگاه جدید در اطراف قم، افکار عمومی دنیا به سمت اقدامات جدی تر و کارآمدتر در مورد ایران سوق داده شده است. این کارشناسان خبر از شکست سیاست گفت و گو ونرمش باراک اوباما می دهند؛ سیاستی که از همان ابتدا سران اسرائیل را خوش نیامده بود و خواستار برخوردهای جدی تر با ایرانیان بودند. اکنون چشم ها به مذاکرات هفته آینده ایران و گروه 5+1 دوخته شده است. آیا دولت احمدی نژاد این بار بدون خبرسازی های جدید به میز گفت و گو خواهد آمد؟ آیا این دولت به نمایندگان آژانس اجازه خواهد داد که بی هیچ محدودیتی از نیروگاههای ایران دیدن کنند؟ باید دید هفته آینده روسیه و چین متحدان احمدی نژاد تا کجا دوستی خود را نشان می دهند و آیا تهران را در مقابل تشدید تحریم ها تنها خواهند گذاشت؟

Friday, September 25, 2009

داستان دنباله دار سوروس در رسانه های حکومتی؛ یک تکذیبیه دیگر بر خبر کیهان و ایرنا


خبر دیدار محمد خاتمی و جورج سوروس که پیش از این از سوی دفتر وی تکذیب شده بود، هفته پیش به طور گسترده مورد توجه رسانه های داخلی قرار گرفت. در آخرین واکنش به این خبر، سایت نزدیک به محسن رضایی نیز به نقل از خبرنگارش در امریکا این خبر را تکذیب کرد. در حالی که روزنامه کیهان در شماره های اخیر خود با آب و تاب خبر از ذوق زدگی سوروس در دیدار با خاتمی داده بود و به نقل ایرنا گزارش مفصلی از سخنان سوروس به مناسبت 11 سپتامبر نقل کرده بود، خبرنگار تابناک در گزارش مستند خود از امریکا تمام مفاد خبر کیهان و ایرنا را کذب محض خواند. خبرنگار"تابناک" در واشنگتن، با "جی آستین" مدیر ارتباط عمومی و رسانه ای ساختمان شماره 545 خیابان پنجم نیویورک ـ یعنی پرومت اینترنشنال هتل ـ تماس گرفته و درستی این واقعه را جویا شده است، که مصابه شونده در پاسخ انجام هرگونه مراسم به مناسبت سالگرد 11 سپتامبر توسط آقای سوروس، در چهار سالن کنفرانس و میتینگ هتل "ترومپ اینترنشنال" نیویورک را از اساس کذب و بی اساس خوانده است. این موضوع به قدری روشن است که هر شهروند دیگری نیز با مراجعه حضوری و یا تماس تلفنی می تواند نادرستی آن را کشف کند.پیش از این نیز ایمی ویل، مسئول ارتباطات رسانه ای موسسه جامعه آزاد هم در پاسخ به پرسش بی بی سی در این مورد گفته بود :" آقای سوروس با آقای خاتمی آشنایی شخصی ندارد و تماسی با او نداشته است." او همچنین ایراد سخنرانی مورد اشاره رسانه های مذکور ایران را توسط سوروس رد کرده بود. رسانه های دولتی و تخریب چهره های انقلابدر ادامه اتهامات رسانه های تحت کنترل رهبری و دولت علیه شخصیت های سیاسی منتقد، خبرگزاری دولتی ایرنا و روزنامه کیهان هفته پیش تبلیغات زیادی بر روی ادعای دیدار محرمانه سوروس و خاتمی در هتلی در نیویورک تنجام دادند.خبرگزاری ایرنا در خبری ساختگی به نقل از سورس آورد:" خاتمی کلید قفل بسته شده سیاست در ایران را تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان می داند". سورس افزوده بود که خاتمی معتقد بود دموکراسی با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در راس آن رهبر مذهبی حکمرانی کند، به دست نخواهد آمد. همچنین خاتمی انتخاب احمدی نژاد را حرکتی در جهت تثبیت بیشتر قدرت رهبر مذهبی ایران ارزیابی کرده بود.برای خوانندگان کیهان "سوروس" نام آشنایی است و هر از گاهی مدیر مسئول این روزنامه برای بی آبرو کردن یکی از چهره های سیاسی یا دانشگاهی دست به دامان این بنیاد می شود و با برقراری یک رابطه ساختگی زیراب فرد مزبور را می زند. اینک نوبت رئیس جمهور پیشین بود که از همان ابتدا سیاستهای متین وی ، آنان را خوش نیامد و تمام تلاش خود را برای مخدوش نمودن چهره ایشان انجام دادند. به دنبال درج این خبر در کیهان و ایرنا دفتر خاتمی در جوابیه ای تصریح کرد:" سید محمد خاتمی نه این شخص را می‌شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت‌و‌گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‌اند شنوندگان فراوان حضور داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‌رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‌اند."همچنین محمد جواد ظریف نماینده وقت ایران در سازمان ملل نیز در گفت و گویی این خبر را تکذیب کرد. تاج بخش و خبر دیدار خاتمی و سوروسخبر دیدار خاتمی و سوروس پیش از این در دادگاه فعالان سیاسی از سوی تاج بخش عنوان شد. وی گفته بود: " اگر يكي از اولين نمونه‌هاي براندازي را ارتباط سفر عطريانفر به بنياد سوروس قبل از 1376 بدانيم، مي‌توان نهايت آن را ملاقات مستقيم سيد محمد خاتمي همراه ظريف با سوروس در نيويورك در سال 1385 دانست كه اين يك ارتباط مستمر بوده و ادامه داشته است".به گزارش فارس، يحيي كيان تاج‌بخش يكي از اعضاي بنياد سوروس و از متهمان اغتشاشات اخير تهران، در بخشي از دفاعيه خود كه در چهارمين دادگاه رسيدگي به پرونده اغتشاشات اخير در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي برگزار شد، با تصريح بر اين كه بعد از تاسيس دولت اصلاحات در سال 1376 در شيوه براندازي تغييراتي مشاهده مي‌شود، گفت: به دنبال اين تغييرات استحاله فرهنگي به نوع توسعه سياسي يا استحاله سياسي تبديل شده است.پس ازانتشار این خبر دفتر محمد خاتمی بلافاصله با صدور اطلاعیه ای ضمن "ناصواب و مخرب" خواندن روند دادگاه ، مطالب مطرح شده در رابطه با خاتمی را "کذب و بی اساس" خواند. در این اطلاعیه با "کذب و عاری از حقیقت خواندن دیدار خاتمی و سوروس آمده بود :"بجا است مسئولان امر از گسترش اين بداخلاقی‌ها و اعمال خلاف شرع و قانون که آثار سوء آن قبل از اينکه متوجه افراد باشد به نظام جمهوری اسلامی لطمه می‌زند ، جلوگيری به عمل آورند."گفتنی است کیان تاجبخش در سال 86 نیز در ایران به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تلاش برای "براندازی نرم" بازداشت و محاکمه شده بود.هاله اسفندیاری و مهمانی در خانه سوروسعلاقه مندان به مسایل سیاسی حتما جریان دستگیری خانم هاله اسفندیاری در سال 86 و وابستگی وی به بنیاد سوروس را هم از یاد نبرده اند. وقتی که در بیانیه وزارت اطلاعات آمد که" در تحقيقات به عمل آمده، خانم اسفندياري اظهار مي‌دارد فعاليت‌ها و برنامه‌هاي مربوط به ايران در برنامه‌ي خاورميانه اين مركز از طريق بنياد معروف آمريكايي "جامعه باز" حمايت و پشتيباني مالي شده است ( اين بنياد آمريكايي متعلق به جورج سوروس است كه گفته می شود در انقلاب‌هاي رنگی گرجستان و اوکراین نفش داشته است) با همكاري خانم اسفندياري، مدير و نماينده‌ي بنياد آمريكايي سوروس در ايران، شناسايي و تحت تعقيب قرار گرفت كه تحقيقات تكميلي در اين خصوص ادامه دارد." دوسال پیش نیز در سایتهای نزدیک به دولت خبری در رابطه با حضور عطریانفر در منزل سوروس منتشر شد. در این خبر که به نقل از کتاب "كامليا انتخابي‌فرد" عضو سابق هيأت تحريريه روزنامه‌هاي همشهري در زمان مديرمسؤولي "غلامحسين كرباسچي" و روزنامه "زن" به مدير مسؤولي "فائزه هاشمي" از حضور "محمد عطريانفر" در مهماني منزل "جرج سوروس"، رئيس بنياد "جامعه باز"خبر داد.این سوروس کیست که ...پس از انتخابات نام وی بیش از هر نام دیگری از سوی نهادهای وابسته به رهبری و ائمه جمعه و جماعات به گوش رسید. اولین بار مقام رهبری در اولین نماز جمعه پس از انتخابات از وی بعنوان یک سرمایه دار صهیونیست یاد کرد که انقلاب صورتی گرجستان را حمایت کرده. وی تصریح کرد که "احمق‌ها خيال می‌کردند جمهوری اسلامی ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست." و از فردای آن روز بود که هر جا سخنرانی و گفت و گویی انجام شد، نام این صهیونیست که کسی جز جورج سوروس، مدافع دمکراسی و جامعه باز" نبود. وی که خود قربانی نظام دیکتاتوری و نازیسم بوده و در حالی که یکی از سرمایه داران موفق جهان است ، نیم نگاهی هم به سیاست و کارهای خیریه دارد و در بیش از 50 کشور دنیا برای گسترش دمکراسی تلاش می کند. وی از منتقدان جدی جورج بوش و سیاستهای جنگ طلبانه وی بوده است. در خصوص نقش او در انقلاب صورتی گرجستان معتفد است: " از نقشی که اين بنياد( سوروس) در آماده کردن جامعه‌گرجستان برای پديدآوردن انقلاب صورتی بازی کرد، خرسند و مفتخرم؛ اما در باره‌نقش اين بنياد و شخص من در انقلاب صورتی بسيار زياد مبالغه شده است." آگاهان سیاسی معتقدند از آنجا که جورج سوروس متهم ردیف اول دادگاههای انتخابات است و اینک که رهبری در خطبه های روز عید فطر " اعترافات علیه فرد ثالث" را معتبر ندانسته، رسانه های منتصب به ایشان تلاش می کنند که با خبرسازی و آلوده کردن فضای سیاسی کشور بنوعی رهبران اصلاح طلب را در ارتباط و نشست و برخاست با رئیس بنیاد سوروس متهم کنند تا بدین وسیله بتوانند تز اولیه خود را - وابستگی جریا ن اصلاحات به بیگانگان- که از سالها پیش برایش برنامه ریزی کردند، نهایی کنند. یک کارشناس گوید: به نظر می رسد که رسانه های دولتی از ترس اینکه مبادا رهبران و دلسوزان جامعه به سمت همدلی و رفع بحران پیش بروند و فرصتی برای آنان باقی نماند، همه برگهای خود را با عجله رو می کنند. وی می افزاید: داستان سوروس و انقلاب رنگی که از سالها پیش از سوی روزنامه کیهان پی گرفته می شد و در دادگاههای فرمایشی به شکل کیفر خواست خود را نشان داد، امروزدر خبر ساختگی آنان از دهان جورج سوروس بیرون می آید و تیتر اول رسانه های منتصب می شود. باید دید فردا چه شعبده دیگری از آستین رسانه های متصب بیرون می آید.

Thursday, September 24, 2009

“خبرگان” در این امتحان هم مردود شدند


اجلاس ششم خبرگان با حمایت قاطع از رهبری "مقام معظم" و "نبود هاشمی" در حالی پایان گرفت که به هیچیک از ابهامات موجود و انتظارات مردم در خصوص رویدادهای سه ماه اخیر پاسخ نداد و بار دیگر "فرمایشی" و "تابع"بودن خود را در برابر اذهان جست و جو گر میلیونها ایرانی به نمایش گذاشت. در حالی که تلاش می شود نبود هاشمی در مراسم اختتامیه و قرائت بیانیه عادی را بعلت کثرت دیدارها و مشغله های رئیس مجلس خبرگان توجیه شود، ولی به نطر می رسد با توجه به بیانیه نه ماده ای این مجمع که به هیچیک از دغدغه های مردم و نگرانی های هاشمی در سخنان افتتاحیه اشاره ای نشده بود، عدم حضور او معنایی گسترده تر بهمراه داشته باشد. اجلاس سه روزه خبرگان رهبری بار دیگر نشان داد که "خبره" در "نظام ولایی" مفهومی جز "مقلد" و "تابع" ندارد و شورای نگهبان منتصب مقام معظم در راستای حذف نیروهای مجتهد و خبره طی دو دهه اخبر بخوبی عمل کرده است و امروز که جامعه در شرایط بحرانی و فوق العاده می خواهد با پتانسل های موجود راهی برای برون رفت از بحران بیابد، این خبرگان با چشم پوشی از همه آنچه طی این مدت رخ داده است، با "فتنه و اغشتاش" خواندن اعتراضات بر حق مردم و تقدیر از نقش آيت الله خامنه اى "در خاموش كردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهورى و مقاومت معظم ‌له در برابر تشكيك بى ‌اساس نسبت به "صحت و سلامت انتخابات" راه را برای هرگونه اصلاح بستند. خبرگان " مقام معظم" در بیانیه خود بار دیگر پشتیبانی و بیعت مجدد خود را با رهبر انقلاب که " ادامه دهنده راه بینانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی" است، اعلام کردند، ولی در اجلاس دو روزه خود و در هیچ یک از مفاد بیانه ، هتاکی و حمله به اندیشه ها، راه و بیت امام محکوم نشد و "دخالت مستقیم نظامیان درسیاست" که مخالف نص صریح راه امام است، مورد سوال قرار نگرفت. در این بیانیه در حالی نسبت به "عنایت احمدی نژاد به نقدهای دلسوزانه مراجع تقلید" اظهار امیدواری شده که دولت نهم سیاهترین پرونده را در رابطه با علما و مراجع داشت و با وجودی که هنوز مدت کوتاهی از عمر دولت ناپایدار دهم می گذرد، احمدی نژاد بارها موجبات خشم و نارضایتی علما را فراهم کرده است. بیانیه خبرگان یا برگردانی از سخنان مقام معظمخبرگان" مقام معظم" در بیانیه خود با نادیده گرفتن همه اتفاقات صد روز گذشته که منجر به کشتار وحبس و شکنجه صدها تن از مردم کشورمان شد، این انتخابات را فصل تازه ای در تاریخ جمهوری اسلامی خوانده و و آورده است که این انتخابات اثبات کرد: "نظام جمهورى اسلامى ايران بيش از هميشه از پشتوانه حمايت عظيم مردمى برخوردار است." به نظر می رسد که این بیانیه نیز چون سایر بیانیه هایی که طی سه ماه گذشته از سوی نهادهای وابسته به حکومت صادر شده، برگردانی از سخنان " مقام معظم رهبری" می باشد و خبرگان ایشان حتی به خود زحمت ندادند که قدری ادبیات آن را عوض کنند. احمد خاتمی که مسئولیت خواندن بیانیه را برعهده داشت،گفته تمام مفاد بیانیه به اطلاع و تایید هاشمی رسیده است، ولی با نگاهی به محتوای این بیانیه سنخینی بین نظرات رئیس این مجلس و اکثریت امضا کننده بیانیه دیده نمی شود. در حالی که تنها ساعاتی پیش از صدور بیانیه، هاشمی در دیدار با اعضای خبرگان گفته بود: " علاج هر واقعه را باید با شناخت علل و عوامل آن جستجو کرد و با درایت، هوشیاری و آگاهی و با شیوه‌های اصولی و منطقی با آن برخورد کرد" و در خصوص بازگشایی دانشگاهها و مدارس تاکید کرده بود " قشر جوان دنبال اقناع و منطق است و نظام می‌تواند با قابلیت‌هایی که دارد از عرصه‌های مختلف گذر کند"، در بیانیه این مجلس بدون هیچ اشاره ای به انتظارات دانشجویان و اقشار جوان جامعه از دانشگاهیان خواسته شده است كه با "هوشياري مراقب توطئه كساني كه مي خواهند با ايجاد فضاي متشنج و ناآرام مانع آموزش و پژوهش گردند، باشند."دستغیب و نغمه ای تازه در اجلاس خبرگانشاید بعد از سخنان منطقی هاشمی در مراسم افتتاحیه این اجلاس، بتوان به صحبتهای دلسوزانه و مدبرانه آیت الله دستغیب دراین مجلس اشاره کرد که بجز سایت اطلاع رسانی ایشان در جای دیگری مطرح نشد. ایشان که پیش از این خواستار تشکیل مجلس خبرگان برای " اعادۀ حیثیت از قانون اساسی" و"رسیدگی به شکایات مردم" شده بود و از خبرگان خواسته بود که مراقب اعمال خود باشند و تصریح کرد ه بود که بر خبرگان حرام است که مقلد باشند، ولی بیانیه اخیر خبرگان نشان داد که آنان بیشتر تمایل به انجام کار حرام دارند تا عمل به وظایفی که قانون برای آنان تعیین کرده است. نماینده مردم شیراز در خبرگان این بار نیز پیشنهاد کرد که ازمیرحسین موسوی، سید محمد خاتمی و مهدی کروبی دعوت شود که یا با حضوردر اجلاس خبرگان سخنان خود را بگویند ویا از طریق صدا و سیما یا سایت مجلس خبرگان آن را منتشر کنند. وی با انتقاد از وضعیت موجود و نفوذ انجمن حجتیه در ارکان نظام نمایندگان را مورد سوال قرار داد: "چه شده که در مواقع لزوم که مجلس خبرگان باید تشکیل جلسه دهد و تخلفات از قانون اساسی را پیگیری کند، نمی کند یا نمی تواند؟"اجلاسی برای گلایه از "هاشمی" نه عملکرد "رهبری" اجلاسی که ماهها بود چشم همه نخبگان و فرهیختگان جامعه به آن دوخته شده که حداقل نیم نگاهی به عملکرد دستگاههای تحت نظر رهبری که به اعتراف " مقام معظم رهبری" قانون شکنی کردند و موجبات نارضایتی مردم را فراهم کردند، داشته باشد؛ بار دیگر گلایه از هاشمی و عملکرد خانواده او ثقل سخنان نمایندگانش بود و به جای اینکه طبق قانون اساسی "عملکرد رهبری" مورد بررسی و نقد قرار گیرد، موضع گیری های هاشمی و عدم هماهنگی وی با اکثریت مجلس خبرگان به نقد کشیده شد و اجلاس به محلی برای محاکمه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تبدیل شد. تعدادی از نمایندگان خبرگان که بارها وفاداری خود را به "مقام معظم" نشان داده اند، در سخنان خود خواستار اصلاح تناقضات رفتاري هاشمی در برابر "هتاكي هاي بي سابقه اخير عليه رهبري انقلاب" شدند.به هرحال این اجلاس هم همانگونه که انتظار می رفت بدون دستاوردی به پایان رسید و " حکومت ولایی " لجاجت خود را برای ادامه ناآرامی در صحنه سیاسی کشور نشان داد. میانه روی و نظرات اصلاح طلبانه رئیس مجلس خبرگان که به تایید آگاهان سیاسی در راستای استمرار " ولایت" آیت الله خامنه ای نیز می باشد، برای آنان که تنها به یکه تازی در میدان سیاست ایران می اندیشند، خوشایند نیامد و اجلاس درحالی به پایان رسید که این یار دیرینه انقلاب در آن حضور نداشت. البته هاشمی ساعاتی پیش از قرائت بیانیه به آنان هشدار داده بود :" يک جريان مرموز دوستى میان مسئولان نظام را مانع منافع خود مى‌بيند و در صدد دامن زدن به اختلافات است. " حال باید دید این " جریان مرموز" همانی است که آیت الله صانعی پیشتر از آن سخن گفته یا مجید انصاری در ماه رمضان به آن اشاره کرده بود.

Tuesday, September 22, 2009

هولوکاست، هدیه ای برای صهیونیست ها، فلسطینی ها یا ایرانیان؟


احمدی نژاد در راستای میل شدیدش به قدرت طلبی و ماجراجویی از روزی که به کاخ ریاست جمهوری پا گذاشت با طرح موضوع هولوکاست* ایران را در کانون تهاجم کشورهای جهان قرار داد و هر گاه که در برابر مشکلات داخلی مستاصل و سردرگم بود، با دامن زدن به آتش هولوکاست سعی می کرد در میان تندروها برای خود منزلتی کسب کند و با تغییر جهت موضوعات داخلی به مساله اسرائیل برای خود زمان بدست آورد. سیاستهای باصطلاح ضد اسرائیلی و در واقع هم جهت با منافع صهیونیستها در این سالها نه تنها برای فلسطین دستاوردی نداشت، بلکه ایران را نیز بیش از گذشته منزوی نمود و راه را برای فشارهای بیشتر بین المللی بر کشور فراهم کرد. و گویا شیخ ما درست می گفت ،آنگاه که او را " خادم اسراییل" خواند.
احمدی نژاد طی چهار سال ریاست جمهوری با تندرویهای بی منطق خود تمامی تلاشهای دیپلماتیک سالهای پیش را نقش بر آب کرد و سیاستهایش چنان در باغ سبزی را به اسراییلی ها نشان داد که سران صهیونیست هیچ گزینه ای را بهتر از وی برای انتخابات دهم نمی دیدند. او را هدیه ای الهی برای خود می پنداشتند بطوری که یکی از سران صهیونیستی چندی پیش اظهار داشته بود:"ما هرگز در موساد قادر نبوديم عملياتی بهتر از آنچه احمدی نژاد برای ما انجام می‌دهد، انجام دهيم."
با نگاهی به موضع گیریهای اسراییل پس از اتنخابات دهم و سیاستهای تهاجمی دولت برای سرکوب معترضان ، جای شکی باقی نمی ماند که دو قطبی کردن جامعه، ارایه چهره ای خشن و غیر قابل گفت و گو از اسلام، اصرار بر استمرار فعالیتهای هسته ای، شعار زدگی، کم قدر دانستن علما و روحانیون برجسته، جنجال و هیاهوهای تیلیغاتی، شاخ و شانه کشیدن برای کشورهای غربی و ... همه و همه در راستای خدمت به طرحهای همیشگی اسراییل در منطقه است که نمی خواهد در کشورهای خاورمیانه حکومتهای مردمی حاکم باشد؛چرا که منافع رژیم صهیونیستی در گرو حکومتهای مستبد و خودکامه با کمترین پشتوانه مردمی است که از این طریق بتواند با استقاده از ضعف داخلی ، امتیازات بیشتری از آنان بگیرد. در این میان از نقش چین و روسیه بعنوان متحدان سنتی اسراییل نیز نباید غافل ماند که با سیاست یکی به نعل یکی به میخ، در یک حرکت نوسانی در حالی که سعی می کنند پیوندهای خود را با ایران حفظ کنند و بیشترین امتیازات را از این کشور بگیرند،ضمن اینکه در تمامی موضع گیری های جهانی علیه ایران هم صدا با دیگر کشورها جزء امضا کنندگان بوده اند.
روز قدس و هولوکاست
احمدی نژاد در آخرین اظهار نظر در مورد اسرائیل که همزمان با روز قدس در تهران صورت گرفت، بار دیگر هولوکاست را افسانه و دروغ خواند و گفت : "به بهانه هولوکاست با تجاوز، ملتی را آواره و عده‌ای را از آمریکا و اروپا و سایر کشورها به آن سرزمین منتقل کرده و حکومت جعلی برپا کردند و در واقع به بهانه جبران صدمات نژاد پرستی در اروپا، خشن ترین نژاد پرستان را در نقطه‌ای دیگر یعنی فلسطین حاکم کردند."
احمدی نژاد در حالی بار دیگر دست بدامن صهیونیستها شد که صدها هزار نفر از مردم در بیرون از دانشگاه تهران با شعار" دولت کودتا، استعفا استعفا" خواستار رسیدگی مسئولان به خواسته های برحقشان که همانا امانتداری از رایشان بود، می شدند. وی بعنوان رئیس دولت نهم که بزرگترین تقلب تاریخ انتخاباتی در آن اتفاق افتاد ، عاجز از پاسخگویی به مردمی است که ریاست دولت آنها را برعهده داشته است، و اینک در تاریخ به عقب رفته و می خواهد بار دیگر برگی از تاریخ را به نفع " هیتلر و نازیسم" تحریر کند.
اما این بار سخنانش حتی خشم هم پیمان خود روسیه را هم در آورد. وزارت خارجه روسیه با صدور بیانیه ای به صف محکوم کنندگان سخنان اخیر محمود احمدی نژاد درباره هولوکاست، پیوست و آن را "غیرقابل قبول" و "خلاف حقیقت " خوانده است. در این بیانیه تاکید شده است، هر اقدامی برای تحریف تاریخ، اهانتی است به قربانیان فاشیسم و کسانی که 70 سال پیش با فاشیسم مبارزه کردند. روسیه تاکید کرده است که سخنان محمود احمدی نژاد در مورد هولوکاست به پیشرفت گفتگوها در مورد موضوع های مربوط به ایران کمکی نمی کند.
پیش از آن نیز آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه انکار مجدد هولوکاست توسط محمود احمدی نژاد، رییس جمهور را شدیدا محکوم کرده بودند. آلمان این اظهارات را برای ایران "شرم آور" خوانده و آمریکا نیز گفته است این امر به انزوای بیشتر ایران منجر می شود
رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در قاهره اشاره کرد که گفته بود "انکار هولوکاست بی پایه، جاهلانه و نفرت انگیز" است. گیبز گفت: "ترویج چنین دروغهای خصمانه ای تنها انزوای بیشتر ایران از جهان را به همراه خواهد داشت."
فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان نیز گفت چنین یهودستیزی هایی باید با محکومیت همگانی روبرو شود. او قول داد برخورد قاطعانه ای با این اظهارات شود. وزارت خارجه فرانسه نیز صحبت های محمود احمدی نژاد را "غیرقابل پذیرش و تکان دهنده" خواند.
دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا چند ساعت پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد گفت این سخنان "نفرت انگیز و حاکی از بی اطلاعی" است. میلیبند افزود: "بسیار مهم است که جامعه جهانی در مقابل این سوء رفتار ایستادگی کند. این نوع پرخاش در شأن رهبران ایران نیست". او از تاریخ و فرهنگ بزرگ مردم ایران تجلیل کرد و گفت که باور نمی کند اکثریت این مردم به جای پرداختن به آینده خود بخواهند "این بخش از تاریخ را دوباره بنویسند".
کنفرانس هولوکاست در تهران
وقتی احمدی نژاد با محکومیت جهانی در رابطه با سخنان خود در مورد هولوکاست رو به رو شد، در آذر 85 با بر پایی کنفرانس بین المللی هولوکاست در تهران سعی کرد برای خود مقبولیتی بدست آورد. وی ادعا کرد که هدف از برگزاری این کنفرانس، ایجاد فضایی آزاد برای پژوهش و کشف حقیقت پیرامون هولوکاست است.
ولی این کنفرانس نیز چون سایر سیاستهای غیرعلمی و عجولانه احمدی نژاد منجر به انزوای بیشتر ایران در جهان شد . تا جایی که منا سبات ایران با اتحادیه اروپا را بیش از پیش تيره تر کرد و اروپا در هشداری ديگر آينده روابط با تهران را به گام بعدی ايران منوط دانست.:« اتحاديه اروپا هرگونه نفی واقعيت تاريخی هولوکاست را، چه به تمامی و چه به صورت بخشی از آن را محکوم می کند و قاطعانه همه زمينه چينی ها، فرضيه ها و هدف های کنفرانس هولوکاست را رد می کند.»
در پی برگزاری این کنفرانس، در ژانویه ۲۰۰۷ ، در جلسهٔ مجمع جهانی سازمان ملل متحد، این سازمان در بیانیه‌ای انکار هولوکاست را محکوم کرد. ایران تنها کشوری بود که از بیانیه سازمان ملل حمایت نکرد. این اقدام حتی نتوانست حمایت یهودیان داخل ایران را هم همراه کند. بطوری که یکی از رهبران یهودی از برگزاری کنفرانس ابراز ناخرسندی کرده و آن را وسیله‌ای برای تبلیغ منفی از ایران در جهان عنوان کرد. نماینده یهودیان در مجلس برگزاری چنین کنفرانس هایی را توهینی به یهودیان دانست و اظهار داشت که این نوع گردهمایی ها ممکن است باعث موج دیگری از مهاجرت یهودیان از ایران شود. هارون یشایایی رئيس انجمن كليميان ايران نیز از نفی نسل كشی يهوديان در نامه‌ای به رئیس جمهور ایران بشدت انتقاد کرد.
کنفرانس دوربان
اظهارات محمود احمدی‌نژاد در دومین نشست ضد نژاد پرستی سازمان ملل در باره اسرائیل منجر به خروج نمایندگان برخی از کشورهای غربی از محل سخنرانی شد. احمدی نژاد در سخنان خود به اسرائیل حمله کرد و آن را یک دولت نژادپرست خواند که فلسطین را اشغال کرده است. فرانسه که همواره بطور سنتی از کشورهای حامی فلسطینیان است، سخنان احمدی نژاد در این نشست را محکوم کرده و آن را "سخنرانی آکنده از نفرت" خواند.
کارشناسان معتقدند اقدام افراطی احمدی نژاد در این کنفرانس بالاترین خدمت را به صهیونیستها کرد و مانع اجماع کشورهای شرکت کننده برای صدور بیانیه ای در محکومیت اسراییل شد.
احمدی نژاد در خدمت منافع اسراییل
به اعتقاد بسیاری تحلیلگران ، سیاستهای جنجالی احمدی نژاد در مورد اسرائیل بهترین بهانه را بدست دولتمردان اسراییلی داد تا به بارا ک اوباما که باسیاست رفع تنش در صدد برپایی صلح و آرامش در جهان است، ثابت کند همزیستی با ایران ممکن نیست. بقول ادبیات کیهانی" احمدی نژاد چه بخواهد چه نخواهد، چه بداند چه نداند، در راه سیاستهای اسراییل گام بر می دارد و ادامه این مسیر نتیجه ای جز انزوای بیشتر ایران در جهان و تحمیل هزینه های بیشتر برای ملت نمی باشد.
صاحبنظران معتقدند بزرگترین خدمت ممکن را کسانی به اسرائیل کردند که احمدی نژاد را با طرح مسا له نفی هولوکاست به بازی ماجراجویانه خطر ناکی کشاندند که نه به سود مردم مظلوم فلسطین شد و نه در راستای منافع ملی ما بود. هولوکاست برای سالهاست که موضوع مورد مناقشه نازی ها و صهیونیستها ست و معلوم نیست در این میان دولتمردان ایران چه رابطه ای بین این موضوع و منافع ملی ایرانیان می بینند. بی شک ملت ایران علاقه ای ندارد که بخواهد تاریخ نازیسم و جنایات هیتلر را بازنویسی کرده و در این میان نازی ها را از ننگ کشتار یهودیان مبرا دارد، ولی گویا احمدی نژاد که از جهاتی، شباهتهایی بین خود و هیتلر می بیند، بی علاقه به این موضوع نیست.
*هولوکاست، کشتار منظم شش میلیون یهود به وسیله رژیم نازی آلمان در جنگ جهانی دوم، یکی از مستندترین جنایات در تاریخ است. بازماندگان اردوگاه های مرگ، گاردهای زندان، و نیز اسناد نازی و شهادت مقامات نازی، شواهدی از گستره آن ارائه می دهند. نازی ها میلیون ها غیر یهود را نیز کشتند. این موضوع مورد بحث مورخان جهان است.

خبرگان در برابر آزمونی تاریخی: نگهبانی از قانون اساسی یا تبعیت از رهبری


اجلاس ششم مجلس خبرگان رهبری پس از یک ماه تعویق درحالی درساختمان بهارستان تشکیل می شود که افکار عمومی در انتظار واکنشی در شان این مجلس در رابطه با رخدادهای اخیر است. اجلاس خبرگان قرار بود طبق سنت هر ساله دراوایل شهریور ماه برگزار شود که به علت تقارن با ماه رمضان به آخرین روز تابستان موکول شد.
گمانه زنی ها حاکی است با توجه به ترکیب 87 نفری این مجلس که عمدتا از روحانیان مورد حمایت و معتمد رهبری هستند، نمی توان انتظار داشت که بحث های جدی در این اجلاس مطرح باشد و شاید همانگونه که مقتدایی نماینده مردم اصفهان در خبرگان تاکید کرده در این اجلاس خبرگان ضمن تاکید بر وحدت، از مردم دعوت شود که از "مقام رهبری" تبعیت کنند. اما از سویی بیانیه ها و نامه های سرگشاده ای که طی سه ماه گذشته صادر شده و انتظار علما و مراجع در رسیدگی به شرایط و صلاحیت رهبری، این انتظار را تقویت می کند که حداقل بحث هایی در رابطه با تخلفات نهادهای زیر نظر رهبری در این اجلاس مطرح شود.
در خواست اجلاس اضطراری خبرگان
رویداد 22 خرداد فصل تازه ای از عملکرد خبرگان را پیش روی جامعه قرار داد و آنان منتظر بودند تا ببینند با توجه به اعمال خلاف قانون نهادهای منتسب به رهبری و برخی از اقدامات فراقانونی شخص رهبری ، این نهاد در راستای احقاق حقوق مردم چه رویکردی خواهد داشت. در این میان آیت الله سید علی محمد دستغیب از اعضای مجلس خبرگان رهبری ماه گذشته از این نهاد خواست فورا برای رسیدگی به خواسته ها و شکایات مردم تشکیل جلسه دهد و با میرحسین موسوی و مهدی کروبی که نمایندگان مردم دانست، ملاقات کند. وی طی بیانیه ای ابراز کرد: "اینجانب صادقانه و خیرخواهانه عرض می کنم تا دیر نشده خبرگان برای اعاده حیثیت از مرجعیت، تشکیل جلسه دهد آن هم علنی و مطالب بررسی گردد و به خواست مردم که همان قانون اساسی است، جواب داده شود و به شکایات آنها به وسیله نمایندگان آنها یعنی آقای موسوی و آقای کروبی رسیدگی شود. حفظ نظام این است، که باید بماند، و اشخاص می روند امّا اعمال و رفتار آنها باقی است. مخفی نباشد که خبرگان مجتهد هستند و تقلید بر مجتهد حرام است. یعنی تشخیص صدق و کذب هر موضوعی باید با تحقیق و تفحّص بر طبق شرع و قانون صورت گیرد."
نامه تعدادی از روحانیون به مجلس خبرگان
به دنبال بیانیه آیت الله دستغیب ، جمعی از علمای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد در نامه سرگشاده ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری دغدغه های خود را با ایشان در میان گذاشته، خواستار ارزیابی صلاحیت های آیت الله خامنه ای برای ادامه رهبری جمهوری اسلامی شدند. در نامه این روحانیون صراحتا به عزل آیت الله خامنه ای پرداخته شده و آمده بود:" شرائط تدبیر و عدالت رهبری در چند ماه اخیر نقض شده و ایشان با توجه به مبانی فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خودبخود معزولند. منتهی به لحاظ طی مراحل قانونی مجلس خبرگان می باید به عنوان نمایندگان عالی مردم به مفاد اصل 111 قانون اساسی درباره عزل رهبری عمل کنند." همچنین در این نامه تصریح شده بود:"در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود." در این نامه علما خواستار پاسخگویی مسوولانی بودند كه با تدارك تحريك‌ها زمينه‌سازحوادث خونين شدند.
نامه مجمع نمایندگان ادوار به رئیس مجلس خبرگان
در واکنشی جداگانه، مجمع نمايندگان ادوار مجلس نیز ماه گذشته در نامه ای به هاشمی رفسنجانی خواستار اجرای اصل 111 شد. در این نامه آمده بود: "از آنجا که بسياری از اقدامات اخير توسط نهادهای زير نظر آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، مجلس خبرگان رهبری باید مطابق اصل ۱۱۱ قانون اساسی بررسی کند." این مجمع همچنین از رويکرد نهادهای نظامی و امنيتی جمهوری اسلامی در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری انتقاد کرده بود. همچنین مجمع ادوار نمايندگان بررسی اقدامات نيروهای امنيتی و نظامی زیر نظر رهبر ایران در جريان اعتراضات اخير را مهم دانسته و تاکيد کرده بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران می تواند محور احيای اعتماد عمومی باشد.
مجمع ادوار نمايندگان در ادامه تصريح کرده بود: "طبق اصل ۱۰۷ قانون اساسی علاوه بر تساوی رهبر با ساير افراد کشور درمقابل قانون، رهبر همه مسؤليت های ناشی از ولايت امر را بر عهده دارد و به موجب اصل ۵۷ قانون اساسی قوای سه گانه کشور زير نظر رهبر فعاليت می نمايند. پاسداری از قانون اساسی و حقوق مردم و توجه به وظايف خبرگان رهبری از نکته هايی است که بيش از هر چيز وظيفه و مسؤليت شمارا سنگين تر می نمايد".
خبرگان خواستار حمایت صریح هاشمی از رهبری شد
در حالی که معترضان به برخوردهای خشن پس از انتخابات بر موضع گیری قاطع و قانونی مجلس خبرگان در مقابل مسوولان خشونت های پس از انتخابات پافشاری کرده اند، اکثریت اعضای مجلس خبرگان که مطیع رهبر جمهوری اسلامی محسوب می شوند از بعد از 22 خرداد تاکنون بارها بر لزوم تبعیت محض از آیت الله خامنه ای تاکید داشته اند. آنها حتی همراهی اندک هاشمی در نماز جمعه با مردم را هم تاب نیاوردند و در پی آن، بیش از 66 نماینده مجلس خبرگان در بیانیه ای خواستار اعلام حمایت صریج هاشمی رفسنجانی از رهبری شدند. در اين بيانيه نمايندگان مجلس خبرگان اعلام كردند هاشمي رفسنجاني بايد "با صلابت و نشاط بيشتر همانند گذشته پاسدار حريم ولايت باشد." همچنين در اين بيانيه از رييس مجلس خبرگان خواسته شده بود "دراين شرايط حساس، با تدبير و فراست دركنار رهبري به حل مشكلات ومعضلات كمك كند وتلاش فرصت طلبان را براي آسيب زدن به وحدت ملي ناكام گذارد."
بیانیه مجلس خبرگان در حمایت از سخنان رهبری
مجلس خبرگان رهبري پس از سخنان رهبری در نماز جمعه نیز، که طی آن بصراحت فرمان حمله به معترضان را صادر کرد، با صدور بيانيه اي حمايت قاطع خود را از سخنان وی اعلام نمود. در اين بیانیه آمده بود: "مجلس خبرگان رهبري ضمن تشكر از حضور شكوهمند و حماسه‌ساز مردم در انتخابات رياست جمهوري، حمايت قاطع خود را از بيانات روشنگرانه، وحدت‌بخش و داهيانه‌ مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران اعلام مي‌دارد و با شكرگزاري به درگاه الهي نسبت به نعمت عظما و بي‌بديل ولايت فقيه، اين ركن ركين حدوث و تداوم انقلاب؛ همگان را به تبعيت از دستورات و رهنمودهاي معظم‌‌له فرا مي‌خواند. اميد است آحاد ملت ايران با درك شرايط فعلي و نصب‌العين قرار دادن اين سخنان حكيمانه، بار ديگر آرامش، يكپارچگي و همدلي امت اسلامي را به نمايش گذاشته و دشمنان قسم خورده‌ اين مرز و بوم را مثل هميشه مأيوس نمايند. از خداوند بزرگ طول عمر مقام معظم رهبري و عزت و سربلندي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را مسئلت داريم."
اجلاس خبرگان و همدلی
در حالی که روحانیون حامی جنبش سبز خواستار اقدام عملی و قاطع مجلس خبرگان برای رسیدگی به مشکلات پیش آمده پس از انتخابات هستند، طیف نزدیک به رهبری با تبعیت از وی بنا ندارند که به مسایلی در حد نظارت بر عملکرد نهادهای عالی نظام بپردازند و به نظر می رسد در اجلاس پیش رو نیز چون سایر جلسات خبرگان به طرح مسایل کلی خواهد پرداخت. مقتدایی عضو مجلس خبرگان و رییس حوزه علمیه در این خصوص با اظهار بی اطلاعی از موضوعات کاری مجلس خبرگان در این اجلاس بر حفظ وحدت و همدلی بیشتر در میان اقشار مختلف کشور تاکید کرده است. وی خاطر نشان کرده: " با توجه به اين كه اعضاي مجلس خبرگان در استان‌ها و شهرهاي خود داراي نفوذ كلمه هستند و جزو عالمان برجسته آن مناطق محسوب مي‌شوند، هم‌چنين مورد علاقه مردم هستند، ان‌شاءالله در اجلاس خبرگان، اعضا، راجع به وحدت امت اسلامي تاكيد بيشتر و همه مردم را به وحدت و همدلي و تبعيت از مقام معظم رهبري دعوت كنند."
وی پیش از این نیز بر انتخاب صحیح خبرگان در 20 سال پیش تصریح کرده و گفته بود:" امروز اعضاي مجلس خبرگان رهبري به اين نتيجه رسيده‌اند كه انتخابشان صحيح بوده و اعتماد به كارشان بيشتر شده است."
اینک خبرگان در برابر امتحان تاریخی خود قرار دارد و مردم منتظرند تا ببینند آیا این مجلس به وظایف قانونی خود که رسیدگی به نهادهای زیر نظر رهبری و بررسی صلاحیت رهبری است، می پردازد یا همچون سایر نهادهای قانونی کشور در راستای حمایت از آنچه "مقام معظم" می فرمایند حرکت می کند

Sunday, September 20, 2009

روز قدس، واگویه جنبش سبز



دیروز دگر باره ایران حماسه آفرید و به رغم تلاش تمامی نهاد ها و رسانه های دولتی و حکومتی مردم تنها از طریق اطلاع رسانی " هر شهروند، یک رسانه"؛ همانگونه که خود می خواستند به خیابانها آمدند، شعار دادند، پای کوبیدند و هشدار دادند:" این آخرین پیام است" با این امید که دولتمردان از عناد خود با مردم دست بردارند و تن به قانون دهند.
بار دیگر مردم ایران نه تنها کارگزاران نظام را غافلگیر کردند، بلکه تحلیل گران رسانه ای دنیا را نیز مبهوت خود نمودند. مردمی که با هوشیاری و زمان سنجی به میدان می آیند، حد و مرز خود را می شناسند و خود خبرنگار و خبررسان اخباری می شوند که خود می سازند. در غیاب خبرنگاران مستقل و بین المللی تیتر یک رسانه های جهانی می شوند و فیلم های کوتاهشان که با موبایل و دوربین های کوچک غیر حرفه ای گرفته می شود، از بسیاری از آنتن های دنیا پخش می شود. صدای آنان که تنها راوی دیده های خود هستند با استفاده از یک کارت تلفن به گوش جهانیان می رسد و همه می مانند که این چگونه ملتی است که برای رساندن پیامش و تحقق آرمانش این چنین مصمم است.
دیروز ایران در همه جا ، مرد و زن، پیر و جوان به رغم تمامی تلاشها، دادگاهها، تهدیدها، مجازاتها، تبلیغات و تطمیع ها تنها یک خواسته را طلب می کردند. از نظر آنان دولت دهم مشروعیت ندارد و همه یک صدا خواستار استعفای رئیس دولت دهم بودند. هماهنگی در شعارها، نمادها و رفتارهای تظاهر کننده در سراسر ایران، شهرهای کوچک و بزرگ مساله ای است که توجه تحلیل گران و محققان علوم سیاسی و اجتماعی را برای یک پژوهش عمیق می طلبد.
امسال قدس هم مثل خیلی رویدادهایی که از بعد از 22 خرداد، در تاریخ سی ساله انقلاب ایران برای اولین بار اتفاق می افتد، پدیده ای منحصر بفرد بود. برای اولین بار در تاریخ برگزاری سی ساله مراسم روز قدس بازتاب خبر حضور مردم ایران در این مراسم اینگونه متفاوت به روی خروجی های خبرگزاری ها قرار گرفت. در حالی که رسانه های وابسته به دولت تمام تلاش خود را بکار می بردند که نشان دهند مردم ایران در حمایت از فلسطین با شعارهای ضد صهیونیستی خود هراس بر " پیکره جرثومه فساد" اسراییل وارد کرده اند، خبرگزاری های دنیا و تعدادی از مطبوعات داخلی اخبار متفاوتی را منتشرکردند که نشان از ادامه اعتراض مردم ایران به نتایج انتخابات داشت.
مقام معظم تشکر نفرمودند!
بر خلاف سالهای پیش تا این لحظه هیچ یک از سازمانها، احزاب، شخصیتها و شخص "مقام معظم رهبری" که همواره سعی دارند در پیامها پیشقدم باشند، از ملت ایران بخاطر شرکت گسترده شان در راه پیمایی تشکر نکرده است. گویی هنوز همگان در شوک عظمت حضور دیروز مردم هستند و نمی دانند با چه کلامی باید از آنان سپاسگزاری کرد! احتمال دارد که " معظم له"در نماز روز عید فطر از خجالت تظاهر کنندگان در آیند.
صدا وسیما، رسانه های دولتی و کیهان که برطبق روال همیشگی بخش مهمی از اخبار خود را به بازتاب خبر راه پیمایی ها در رسانه های خارجی اختصاص می دادند، این بار تنها توانستند با مونتاژ فیلم و عکس و خبررسانی یک جانبه بنوعی سر و ته قضیه قدس را بهم آوردند. تنها شبکه خبر که می خواست عظمت راهپیمایی را در رسانه ها نشان دهد به ذکر نام رسانه هایی که خبر را منعکس کرده بودند پرداخت . ظاهرا نتوانستند چیز مطلوب نظرشان را برای درج و بازتاب بیابند.
صدا وسیمای دولتی در راستای سیاست جعل خبر و انعکاس معکوس رویدادها دیروز در سردر گمی و استیصال بیشتری قرار گرفت بطوری که نتوانست مراسم راهپیمایی را پو شش خبری مستقیم بدهد و در هنگام پخش صحنه هایی از مراسم ناچار به مونتاژ و صدا گذاری بود.
حیات نو و حضور سبز مردم
در همین حال روزنامه حیات نو با تیتر" حضور سبز مردم در روز قدس" که گویای همه مطلب است به واگویی آنچه در تهران و سایر شهرها گذشت می پردازد. در این گزارش همچنین حمله لباس شخصی ها به محمد خاتمی نیز آورده شده است. در بخشی از این گزارش آمده است: " وجود حضور گسترده نيروهاى لباس شخصى در خيابان‌هاى اطراف دانشگاه تهران و زد و خوردهاى پراکنده‌اى که ميان آنها و تعدادى از راهپيمايى کنندگان به وقوع پيوست، صدها هزار تن از حاميان موسوى با در دست داشتن عکس‌هايى از ميرحسين و نمادهاى سبز ضمن حمايت از ملت مظلوم فلسطين و آزادى قدس شريف مخالفت خود را با عملکرد دولت محمود احمدى‌نژاد اعلام کردند. معترضان که مراسم ديروز را فرصتى مهم براى حضور در سطح شهر و اعلام اعتراض خود مى‌دانستند به دليل ممانعت نيروهاى لباس شخصى و ماموران انتظامى امکان نزديک شدن به دانشگاه تهران را نيافتند."
کیهانیان و جنگ یازدهم
در حالی که حیات نو معتقد است که تظاهرات روز گذشته نشان از آن دارد که پرونده انتخابات برای مردم هنوز بسته نشده است، محمد ایمانی در کیهان با اشاره به جنگ یازدهم رژیم صهیونیستی، آن را فاز دوم کودتای مخملین می خواند که با هوشیاری ملت ایران خنثی شده و خطر مرتفع گردیده است. وی می نویسد :" قرار بود صهيونيست هاي زخمي و متحدان خبيث آنها در آمريكا و انگليس، آرمان فلسطين و آرمان «حاكميت اسلام» را در خيابان هاي تهران سر ببرند. اين فراخوان و قشون كشي بي سابقه بود. دوربين ها را كاشته و به سمت ام القراي جهان اسلام نشانه رفته بودند. چه غرش ها كه نكردند. فرعون ها ملت ايران را دسته دسته و فرقه فرقه مي خواستند. «تفرقه بينداز و نابود كن»، مصوبه انگليسي و آمريكايي كه به تاييد اسرائيلي ها هم رسيده بود. خيز برداشتند. هياهو كردند و... اما نيمروز جمعه- روزي از روزهاي بزرگ خدا- در حالي كه آسمان خدا، دانه هاي رحمت باران را به نرمي بر تن و جان ملتي بزرگ ارزاني مي داشت- ناگهان ميليون ها انسان عزيز و شرافتمند در همين خيابان هاي پايتخت سيل راه انداختند و خاشاك ادعاهاي ماشين جنگ نرم دشمن را از ميان روبيدند. ديروز يكي از كم نظيرترين راهپيمايي هاي روز قدس - وشايد بي نظيرترين آنها- در تهران نقش بست. " وی این راهپیمایی را در راستای حضور گسترده مردم در انتخابات در حمایت از نظام ارزیابی کرد و خاطر نشان نمود که همچنان جنگ باقی است و البته مردم ایران هم در صحنه !!
کیهان هیچ اشاره ای به حضور سبز مردم نداشت ولی در ستون گفت و شنود در صفحه سه شعار جمعیت سبز را هم راستا با صهیونیستها و خوش رقصی !! دانست : "فكر مي كنيد سبزها و طرفداران آقايان موسوي و كروبي و خاتمي كه در راهپيمايي ديروز، شعارهاي مرگ بر اسرائيل را اينچنين حذف كرده و تغيير داده اند، در ازاي اين خوش خدمتي و خوش رقصي به صهيونيسم چه چيزي دريافت كرده اند؟! مي دانيد چرا اين سوال را مي پرسم؟ براي اينكه درست چند روز پيش، سايت فارسي وزارت امور خارجه اسرائيل از ايراني ها خواسته بود به جاي مرگ بر اسرائيل در اين روز شعار بدهند: نه غزه، نه لبنان؛جانم فداي ايران! توجه داريد ديگر: اسرائيل خواسته شعار بدهيم: جانم فداي ايران!!
اعتماد و پیام اصلاحات
روزنامه اعتماد هم تیتر اول خود را به حضور باشکوه ایرانیان در روز قدس اختصاص داد. حمله لباس شخصی ها به سران اصلاح طلب در صدر گزارش جای دارد. اعتماد در گزارش خود می افزاید:" حضور سران اصلاح طلب و بزرگان نظام که بارها از سوي برخي از رسانه هاي حامي دولت مورد اهانت قرار گرفته اند تصويري از اتحاد اصلاح طلب را به تصوير مي کشيد به طوري که قرار گرفتن هاشمي رفسنجاني و علي اکبر ناطق نوري در مراسمي که سران اصلاحات نيز در آن حضور داشتند پيام هاي مهمي را به جامعه مخابره مي کرد."
خبرگزاری فرانسه و سبز جامگان
خبرگزاری فرانسه از همان آغازین ساعات برگزاری راه پیمایی روز قدس خبر حضور سبزها را مخابره کرد و از حضور دهها هزار نفر در خیابانهای تهران خبر داد ولی در انتهای روز اعتراف نمود:" تخمین میزان شرکت کنندگان کار دشواری است. درادامه گزارش خود آورده است:" بسیاری از شاهدان عینی از انبوه خارج از انتظار مردم خبر می دهند که علی رغم هشدار های مقامات انتظامی و پاسدار ، مبنی بر برخورد قاطع با تظاهرات معترضان، به خیابان ها آمدند."
در گزارش خبرگزاری فرانسه از عدم هماهنگی شعارهای مردم با شعارهایی که از بلند گو پخش می شد اشاره شده است و همچنین به درگیری نیروهای بسیج با مردم برای شعار مردم تبریز :" روسیه در چه فکریه ایران پر از موسویه".
بی بی سی و ادامه بحران ایران
بی بی سی نیز چون سایر رسانه های دیگر از همان صبح دیروز به انتشار اخبار راهپیمایی ها پرداخت و گزارشهای خود را مستند به شاهدان عینی و فیلم های کوتاه یوتیوب می کرد. با پایان یافتن روز قدس بی بی سی در یک گزارش ابراز نمود:" حضور گسترده هواداران مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تظاهرات روز قدس در ایران، تازه ترین و بارزترین نشانه تداوم بحرانی حل ناشده است که از سه ماه پیش و در پی معرفی محمود احمدی نژاد به عنوان فرد پیروز انتخابات آغاز شده است."
در همین حال بی بی سی به محکومیت جهانی در خصوص سخنان احمدی نژاد پرداخت. احمدی نژاد روز گذشته در حالی که قادر به درک پیام مردم کشورمان در چند قدمی اش نبود بار دیگر مساله هولوکاست را مطرح کرد و نسل کشی یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم را "افسانه ای" آمیخته به "دروغ" و نوعی "عملیات روانی" خواند که برای زمینه سازی تأسیس کشور اسرائیل مطرح شده است. در این رابطه آلمان این اظهارات را برای ایران "شرمناک" خوانده و آمریکا نیز گفته است این به انزوای بیشتر ایران منجر می شود. فرانک والتر اشتاینمایر وزیر خارجه آلمان نیز گفت چنین یهودستیزیهایی باید با محکومیت همگانی روبرو شود. او قول داد برخورد قاطعانه ای با این اظهارات شود.
همچنین، وزارت خارجه فرانسه صحبت های محمود احمدی نژاد را "غیرقابل پذیرش و شوکه آور" خواند. دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا چند ساعت پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد گفت این سخنان "نفرت انگیز و حاکی از بی اطلاعی" است. وی گفت : " این نوع پرخاش در شأن رهبران ایران نیست".
صلی علی محمد، اشک خدا در آمد
در پایان مراسم دیروز در حالی که نیروهای انتظامی و طرفداران احمدی نژاد از حضور سبز و گسترده مردم غافلگیر شده بودند، برای متفرق کردن آنان اقدام به پرتاب گازفلفل و اشک آور کردند. این اقدام آنان همزمان شد با بارندگی در تهران. در این میان مردم خوش ذوق فی البداهه شعاری سردادند: "صلی علی محمد، اشک خدا در آمد"...
به عقیده ناظران جنبش سبز ایران نشان داد که توان آن را دارد که با استفاده از پتانسیل های موجود نظام با استفاده از مراسمی که بطور سنتی نظام برای مشروعیت خود از آن بهره می برده، صدای اعتراض خود را بلندتر از قبل ابراز کند و آماده است با هماهنگی و اتحاد هر مانعی را از سر راه خود بردارد و برای رسیدن به اهداف خود مصمم بوده و حاضر به عقب نشینی نیست. حال باید دید مسوولان حکومت چه تصمیمی اتخاذ می کنند. آیا باز می خواهند به تلاش برای سرکوب با این حرکت خودجوش که نمود طبیعی حرکت مردمی است که خواستار اصلاحات و تغییرات آرام در چارچوب قانون اساسی هستند، ادامه دهند یا با تن دادن به بخشی از اشتباهات خود و قبول تقلب در انتخابات ازسر اصلاح امور بر می آیند؟ آیا دولتمردان دیروزاز پس دیوارهای تنگ و بلندی که به دور خود کشیده اند، شنیدند که مردم یک صدا فریاد می زدند: "دیکتاتور، دیکتاتور، این آخرین پیام است. ملت سبز ایران آماده قیام است"؟

Thursday, September 17, 2009

فردا، هاشمی با مردم در برابر دولتی غاصب


روز قدس بنوعی با نام هاشمی عجین است ، در این چند روز هر چه به حافظه مراجعه می کنم، بجز امامت امام موقت جمعه یعنی هاشمی رفسنجانی طی سالهای پس از انقلاب چیز دیگری بذهنم نمی آید ولی اینک او می گوید که "فکر نمی کنم ضرورت داشته باشد که همیشه بعد از 30 سال باز هم من آن روز خطبه بخوانم. بالاخره من در سایر خطبه های نماز جمعه هم می توانم حرفهای فلسطینیها را بزنم. به نظر من خیلی نباید به این مساله ابعاد سیاسی داد." واقعا مرد بزرگی است چقدر آبرو داری می کند برای " آقا". امسال آقا که از هفته پیش مشخص بود که زیاد حالشان مناسب نیست و خط و نشان را کشیدند و رفتند ولی هر چه در این چند روز استفکار نمودند، دیدند "صلاح" نیست که " هاشمی" به نماز برود. آخر هاشمی دلش زود می شکند، بغض گلویش را می گیرد و اشکش جاری می شود. بعد همین کوتاه آمدن باعث می شود که این مردم رویشان زیاد شده و باز حرفهای ناجور بزنند و " مرگ بر غاصب" شعار بدهند و بگویند" فلسطین ، لبنان، جانم فدای ایران" ، "ملت چرا نشستين ايران شده فلسطين"

تازه مساله فلسطین هم که سیاسی نیست. یک مساله " خانوادگی" است مثل همین مشکل اخیر" خانواده ایران". نباید آن را خیلی جدی گرفت. حالا یکی زور دارد، سلاح دارد ،قلدر است. طرف مقابل هم چیزی ندارد جز یک "زبان سرخ و یک سر سبز" ، هر چه هم فریاد می زند به جایی نمی رسد. اینکه دیگر این همه سر و صدا ندارد. برای همین است که اگر هاشمی نماز بخواند بیخودی مساله بزرگ می شود و باعث شادی رسانه های استکباری می شود . یک رژیمی به ناحق رفته یک جایی رو گرفته، تازه آنهایی که گرفتند هم الان دیگر زنده نیستند. شصت سال گذشته، مرور زمان شامل حالش شده است. حالا دیگر زمان دوستی، صلح حسنی ، صفا و از این داستانهاست. خطیب جمعه و رئیس غاصب دولت برایتان خطبه هایی بخوانند که قدسی شوید. تازه مگر همین رئیس غاصب دولت دهم نگفته بود که ما با ملت اسرائیل مشکلی نداریم. وزیرش هم که رفته بود با همتای اسرئیل اش دیدار و گفت و گو کرده بود، حالا روز جمعه می آید که رفع کدورت کند که نکند خدایی ناکرده دولت غاصب اسرائیل از سنگ پرانی و حقانیت ملت فلسطین و فریادهای ملت ایران ، دلخور شوند. می دانید که ایشان الان در وضعیتی هستند که کاملا می توانند با برادران اسرائیلی ابراز همدردی کنند.

تازه مگر یادتان رفته که با داستان هولوکاست و افتضاحی که در کنفرانس ژنو به بار آورد چه تو دهنی به دولت اسرائیل زد و بقول زید آبادی عزیز که در حال انجام انقلاب مخملی توسط برادران گمنام امام زمان دستگیر شد،" عملا ‏به سود "برخي ازمجامع تندرو اسرائيلي و گروههاي صهيونيست که تحمل انتقادهاي متوازن را هم ندارند و ترجيح ‏مي دهند كه بهانه‌اي براي ترغيب متحدان غربي خود براي تحريم كنفرانس به دست آورند عمل كرد و نه تنها امكان بحث جدي درباره عملكرد اسرائيل را از سوي تمام اعضاي ‏جامعه جهاني از بين برد، بلكه بحث نفي هولوكاست و نابودي اسرائيل را بار ديگر برسرزبان‌ها انداخت.‏" حافظه تاریخی هم خوب چیزی است. صحبتهای محسن رضایی و کروبی در مورد خدمت احمدی نژاد به اسرائیل را هم لطفا یاد آوری نمایید. یادمان هم نرود که قرار است فردا چه کسی در باره قدس و فلسطین و حق و احقاق حق حرف بزند. گاهی چیزها در دنیای وارونه معنی اصلی خود را نشان می دهند و فردا چنین خواهد شد.

از همه مهم تر هاشمی بیاید به نماز جمعه که چه بشود؟ خودش که معتقد است" "حضور افراد خیلی تفاوت نمی کند. بالاخره هر خطیبی که به نماز جمعه بیاید و برای مردم از حق مردم فلسطین دفاع خواهد کرد و با محکوم کردن ظلمهای رژیم اسراییل علیه ملت فلسطین خواسته های ملت ایران را نیز مطرح خواهد کرد." مگر این اتفاق توی همه نماز جمعه های پس از انتخابات صورت نگرفته، یادتان رفته همین دفعه آخری که این " سید احمد خاتمی" آمد. نکته به نکته خواسته های مردم را مطرح کرد تازه یک چیزی هم اضافه گفت که مردم فردا از طریق جراید تکذیب کردند که این همه خواسته ندارند. فردا هم به لطف الهی ایشان و احمدی نژاد می آیند و ادای دین می کنند.

فکرش رو بکنید هاشمی بیاید نماز جمعه و بخواهد باز بگوید:" مسئله‌ فلسطین‌ حقیقتاً دلخراش‌ شده‌ است‌، یعنی‌ انسان‌ هر وقت‌ این‌ خبر را می‌شنود، از درون‌ می‌لرزد و نمی‌داند چکار کند، هر روز تانک‌ها و نفربرها و توپخانه‌ها و سربازان‌ خشن‌ و عصبانی‌ و کینه‌توز اسرائیلی‌ در شهرهای‌ نیمه‌ سوخته‌ و خرابه‌ کرانه‌ غربی‌ و غزه‌ به‌ جان‌ مردم‌ می‌افتند و می‌بینید دارند چه‌ می‌کنند! این‌ یک‌ جنگ‌ واقعی‌ است‌. خانه‌ خراب‌ می‌کنند، مدرسه‌ و بیمارستان‌ خراب‌ می‌کنند، نمی‌گذارند بیمار به‌ بیمارستان‌ برود، مجروح‌ را در همان‌ خیابان‌ با یک‌ تیر خلاص‌ می‌کشند، خیلی‌ جنایت‌ می‌کنند و همه‌ این‌ مدعیان‌ حقوق‌ بشر که‌ دنبال‌ مارها راه‌ افتادند که‌ آنها را حفاظت‌ کنند، خفه‌ی‌خفه‌ هستند و این‌ بدترین‌ اثر پدیده‌ مادی‌ گرائی‌ و استعماری‌ در دنیای‌ ماست‌...» خطبه‌های‌ نماز جمعه‌ تهران‌ ـ ۱۶ اسفند ۱۳۸۱

بالاخره‌ همین‌ الان‌ با اصول‌ دموکراسی‌ حاکم‌ بر دنیا که‌ سازمان‌ ملل‌ هم‌ قبول‌ دارد، بگوییم‌ این‌ فلسطینی‌ها حقّ رأی‌ دارند. اینها چهار میلیون‌ و دویست‌ هزار نفر داخل‌ فلسطین‌ و ۵ میلیون‌ در بیرون‌ هستند. جمعاً ۹ میلیون‌ فلسطینی‌ وجود دارد. اسرائیل‌ در بهترین‌ شکل‌ که‌ خودش‌ می‌گوید چهار میلیون‌ و هشتصد هزار نفر یهودی‌ دارد...» مصاحبه‌ با دبیرخانه‌ مجمع‌ مدرسان‌ معارف‌ اسلامی‌ دانشگاهها ـ ۲۶ فروردین‌ ۱۳۸۱ «...این‌ طرف‌ یک‌ عده‌ انسان‌ بی‌سلاح‌ هستند که‌ سنگ‌ در دست‌ دارند و پرتاب‌ می‌کنند. در مقابل‌ ۳۰ موشکی‌ که‌ از هوا می‌آید و کیلومتر را می‌زند، سنگ‌ چه‌ اثری‌ دارد؟ اثرش‌ این‌ است‌ که‌ وقتی‌ این‌ منظره‌ را به‌ مردم‌ نشان‌ می‌دهند، دلهای‌ مردم‌ را در سراسر دنیا صید می‌کنند. ممکن‌ است‌ سنگ‌ به‌ تانک‌ اسرائیلی‌ بخورد و اثری‌ نداشته‌ باشد، اما انسانی‌ که‌ این‌ را می‌بیند، به‌ یک‌ سرباز همیشگی‌ علیه‌ اسرائیل‌ تبدیل‌ می‌شود. چرا باید وضع‌ دنیا به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌ یک‌ عده‌ مردم‌ مظلوم‌ که‌ خانه‌ و زندگی‌ و هستی‌ آنها غارت‌ شد، این‌گونه‌ باید از خود دفاع‌ کنند. گاهی‌ عملیات‌ مسلحانه‌ کوچکی‌ دارند که‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست‌. این‌ یک‌ دفاع‌ مشروع‌ و آن‌ یک‌ تجاوز ظالمانه‌ است‌...» خطبه‌های‌ نماز جمعه‌ تهران‌ ـ ۱۶ شهریور ۱۳۸۰

«...خیلی‌ روشن‌ است‌ که‌ شارون‌ دارد تشویق‌ می‌شود که‌ با سیاست‌ مشت‌ آهنین‌، مردم‌ فلسطین‌ را سرکوب‌ کند و همین‌ امروز و یا شب‌ گذشته‌ اعلام‌ کرده‌ است‌ که‌ قبول‌ دارم‌ فقط‌ ۴۲ درصد از اراضی‌ اشغالی‌ غرب‌ رود اردن‌ به‌ فلسطینی‌ها داده‌ شود...» خطبه‌ی‌ دوم‌ نماز جمعه‌ تهران‌ ـ ۲۴ فرودین‌ ۱۳

این داستان کمی برایتان آشنا نیست؟ خانه خراب می کنندو نمی گذارند بیما ر به بیمارستان برود _ به زندان می برند و شکنجه می دهند باز هم گلی به جمال اسرائیلی ها_ مجروح را با یک تیر خلاص می کنند_ جوانان ایرانی در سنگفرشهای خیابانهای تهران با تیری در مغز یا قلب ، جنایت می کنند... چقدر شباهت. فقط برادران صهیونیست تاحالا تو سابقه شون تجاوز نبوده که قرار شد ه این یک فقره هم صادر شود. سیاست مشت آهنین، سنگ، کاغذ- قیچی- مردم مظلوم، دفاع مشروع. سرکوب، دولت غاصب ، حق رای مردم... واقعا که ما ملت پر توقعی هستیم که باز هم می خواهیم هاشمی امام جمعه روز قدس باشد.

به هر حال من در حد خود از" مقام عظمای ولایت" سپاسگزارم که به هاشمی اجازه اقامه نماز را ندادند، زیرا این مساله باعث می شود که ایشان نه از تریبون بلکه در میان مردم حضور سبز خود را نشان دهند و محظوریت های خطیب جمعه را هم نداشته باشند. ایشان همراه با مردم به سخنان رئیس غاصب دولت دهم گوش فرا می دهند و هم صدا با این ملت فریاد سبز آزادی سرمی دهند. چقدر زیبا می شود که فردا "کاریکاتوری از راهپیمایی های میلیونی مردم" با حضور روحانیون انقلابی برگزار شود. روحانیونی که در صف مردم هستند و همراه با آنان سرود آزادی می سرایند.

Monday, September 14, 2009

روز قدس، روزی سبزعلیه سیاهی ظلم

روز قدس روز بيداري مسلمين و روز احياي اسلام است در اين روز بايد مسلمانان به احياي اسلام به احياي حكومت اسلامي و به احياي هر آنچه رنگ و بوي اسلامي دارد بينديشند. روز قدس روز اسلام است . روز قدس روزي است كه اسلام را بايد احيا كرد و بايد احيا بكنيم اسلام و قوانين اسلام را در ممالك اسلامي روز قدس روز حيات اسلام است . بايد مسلمين به هوش بيايند بايد بفهمند قدرتي را كه مسلمين دارند روز قدس فقط روز فلسطين نيست روز اسلام است روز حكومت اسلامي است روزي است كه بايد جمهوري اسلامي در سراسر كشورها بيرق آن برافراشته شود. (صحيفه امام جلد 9 ص 276 تا 279 )

دولت کودتا و همکاران نظامی و شبه نظامی اش از مدتهاست در کابوس " روز قدس" و حضور سبز" مردم خواب به چشم ندارد وبا تمسک به هروسیله ای می خواهد که از تبعات این گردهمایی بزرگ که پیشاپیش شکست دیگری برای کودتاچیان به ارمغان آورده، جلوگیری کند و حتی حاضرند به حضور حداقلی در این روز بسنده کنند تا مبادا بار دیگر تشت رسواییشان فرو افتد. حکومت نظامی طی سه ماهه گذشته با بازداشت و حبس عزیزان این دیار، ، فشار و تنگنای فعالان سیاسی ، مهر و موم انجمن صنفی روزنامه نگاران و دفاتر سیاسی، لغو مراسم مذهبی نتوانست از عزم پولادین این مردم برای " احقاق رای سبز" خود دستاوردی کسب کند و اینک دولت کودتا با همه ابزارهای رسانه ای خود باز در برابر " هر شهروند یک رسانه" سردرگم مانده ، آنان اخبار سبز خود را گوش به گوش به همه ایران منتقل می کنند و می روند تا با جمعه ای سبز، برگ درخشان دیگری در تاریخ جنبش سبز رقم بزنند.

بیقراری مقام معظم از روز قدس و حضور سبز
در حالی که "مقام معظم رهبری " بیقراراز عظمت سبزها در روز قدس همچون شیوه همیشگی هشدار می دهد و تهدید می کند و این بار هم از استکبار و دشمنان خود ساخته می گوید:" دشمن در تمامی سال ها تلاش کرده، مراسم روز قدس تضعیف شود اما امسال هم ملت شریف ایران با راهپیمایی در تهران و سراسر کشور این روز را گرامی می دارد و بسیاری از مسلمانان جهان نیز به تبعیت از این ملت، نام قدس را بار دیگر زنده می سازند."

مقام معظم که بشدت از عدم یکپارچگی ملت نگران است! و می داند که " قدس امسال" تفاوت کیفی با سایر سالها دارد و ملت می خواهند به وعده امامشان تحقق بخشند و روز قدس را "روز هزيمت ظالمان و روز عزت مظلومان" قرار دهند. همین آگاهی مقام معظم از خود آگاهی مردم است که ایشان را آشفته کرده است. وی می داند که هیچ حکومتی بدون ستون مردمی پا برجا نیست . وی تلویحا با بیان لزوم مقابله با اختلاف و تفرقه تأکید می کند :" مردم مراقب باشند که برخی، از اجتماعات روز قدس برای ایجاد تفرقه استفاده نکنند چرا که پرچمداری در عرصه حمایت از فلسطین، تنهابا یکپارچگی ملت امکان پذیر است." کند. ایشان نیک می داند که حتی حنای آنان دیگر در نزد برادران حزب الله هم رنگی ندارد و واهمه از اینکه تصاویر و فیلم های سبز ملت ایران و شعارهای " مرگ بر دیکتاتور" " دولت کودتا ، استعفا استعفا" آبروی نداشته آنها را در دنیا بیش از پیش ضایع کند، از قبل تب فرموده اند و نسبت به شعارهای تقرقه افکنانه هشدار می دهند.

روز قدس، روز سرنوشت ملتها

وی روز قدس را " تنها روز فلسطین می داند" تا بدین وسیله بتواند شعارهای مردم در این روز را کنترل کند. غافل از اینکه مردم ایران در مکتب امام درس آموخته اند و می دانند که " قدس" سمبل غصب است و این غصب می تواند در داخل خاک یک کشور و توسط آنها که به لباس خودی در آمده اند انجام شود. این غصب می تواند به زور سلاح باشد یا با خیانت در امانت. چه تفاوتی است بین صهیونیستی که حنجره مسلمانان می درد با نظامی که با ادعای " دین" بی رحمانه مردم را بخون می کشد و بر خون آنان جشن پیروزی می گیرد. مردم می دانند که به گفته امامشان " در روز قدس ملت ها بايد به حكومت هائي كه خائن هستند هشدار دهند" . و همانگونه که امامشان توصیه کرده می خواهند تکلیف خود را با آنان که با زور حکومت می کنند و مقابله کنند و دماغ آنان را بخاک بمالند تا درس عبرتی شود برای دیگرانی که خواب خوش غارت آرا مردم را می بینند. "روز قدس روزي است كه بايد سرنوشت ملت هاي مستضعف معلوم شود. بايد ملت هاي مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين بايد همانطور كه ايران قيام كرد و دماغ مستكبرين را به خاك ماليد و خواهد ماليد تمام ملت ها قيام كنند و اين جرثومه هاي فساد را به زباله دان ها بريزند."

اما وحشت در ستاد کودتا بیش از این است. بلافاصله فردای نماز جمعه، توپخانه ستاد براه می افتد تا با برچسب زدن به سران و فعالان جنبش سبز بخش دیگری از کینه ها ی خود نسبت به اصلاح طلبان و مردم این مرز و بوم را خالی کنند ، آتش کینی که با این همه کشتار و قتل و بی عدالتی و ظلم هنوز شعله ور است و حقارتی که ایشان از تو دهنی مردم در روزانتخابات خوردند هنوز دردناک است و طاقت از کف برده اند. کیهان که بنظر می آید پیشاپیش این یادداشت را آماده کرده بود، ذوق زده می شود می گوید که من از همان اول هم گفته بودم که دیدگاه میر حسین رنگ و بوی صهیونیستی دارد." جبهه اصلاحات قصد دارد از اين طريق براي آمريكا و اسرائيل پيام دوستي بفرستد!"

مزدور صهیونیست دشنام تازه کودتا چیان

نویسنده که در لابلای این ذوق زدگی بچگانه نمی تواند نگرانی خود را از روز قدس و حضور میلیونی مردم پنهان کند به شیوه " مولایش" برای مردم خط و نشان می کشد و هشدار می دهد و فرمان حمله می دهد : " تمامي كساني كه روز قدس با شعار و نشانه هاي تفرقه انگيز در صحنه حاضر مي شوند، چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، مزدور اسرائيل هستند و در اين ميان، آنها كه دانسته آمده اند، در جنايات وحشيانه اسرائيل سهيم مي باشند و آنان كه به فريب آمده اند، اگرچه، جرم كمتري دارند ولي مقابله با آنها ضرورتي اجتناب ناپذير است. مگر ديوانه ها مصداق «ليس علي المجنون حرج» نيستند؟ ولي اگر ديوانه اي با دشنه قصد كشتن كودك معصومي را داشته باشد، مقابله با او به هر قيمتي كه تمام شود ضروري است، هرچند كه دستگاه قضايي او را به اين علت كه ديوانه است، مجرم نشناسد." خشم از تک تک کلمات می بارد و آنقدر خشمگین است که عنان از کف داده و اگر مجوز داشت پیشاپیش به خانه مردمی می رفت که به گمان خام او " مزدور اسرائیل "هستند و بی درنگ امر می کرد که همگی از صحنه روزگار حذف شوند. نویسنده فراموش کرده که بگوید اینان در حق مردم خودشان جنایت می کنند، مزدور چه کسانی هستند. آنان که از کشتن، تجاوز و تعدی به جان و مال و ناموس مردم ابایی ندارند، از چه کسانی فرمان می گیرند.

دستپاچکی سرداران

در این رابطه سردار رمضان شريف رئيس ستاد مركزي انتفاضه و قدس هم دستپاچه به پای میز مصاحبه می آید و خط و نشان می کشد و با همان ادبیات ستاد کودتا همه چیز را وابسته می کند به اجانب و صهیونیستها و می گوید:" به‌رغم تلاش‌هايي كه اخيرا به خصوص در فضاي سايبري و بعضا سايت‌ها نسبت به شايعه‌پراكني و ايجاد حاشيه‌هايي براي اين راهپيمايي عظيم صورت مي‌گيرد، همه مردم و نخبگان به فلسفه وجودي نامگذاري اين روز با عنوان روز قدس اهتمام جدي خواهند داشت و اجازه نمي‌دهند شعارها و حركت‌هاي تفرقه‌انگيز و نامتناسب به وجود بيايد. "

وی که قافیه را تنگ دیده هر گونه حرکتی که منویات آنان را تایید نکند ستاد کودتا را خوش نیاید در راستای اقدامات و دشمنی های اسرائیل و امریکا می داند. و حکما که " مهدور الدم " هم هستند. سردار شریف اقدامات رسانه ای خارجی را هم جهت با اخبار پس از انتخابات ارزیابی می کند و می افزاید" روشن است تمام كساني كه در انتخابات 22 خرداد شركت كرده و آن حماسه را خلق كردند، يكي از محوري‌ترين شعارهايشان احياي گفتمان امام و انقلاب مي‌باشد." کودتا چیان غافلند که این مردم دقیقا در راستای گفتمان امام راحل به خیابانها می آیند و همان شعارهای محوری انقلاب علیه استکبار را می دهند. از نظر مردم هم "قدس" روزی است که باید استکبار بخاک بیفتد. مصداق استکبار را هم مردم خوب می دانند و براحتی می توانند مشابه سازی کنند.

عضو حزب موتلفه هم که از فرصتی می خواهد استفاده کند تا ولایت پذیری خود را ثابت کند با لحنی التماس گونه بیان می کند:" همه نخبگان و جريان‌هاي سياسي بايد در روز قدس ملت ايران را به وحدت دعوت كنند و از رفتارها و گفتارهاي تنش‌زا و تفرقه ‌افكن جدا خودداري كنند. بايد در راستاي مبارزه با رژيم صهيونيستي وحدت مسلمين جهان فراهم شود و اين وحدت تنها با تبعيت از ولايت فقيه حاصل مي‌شود اما اگر غير از اين شود، به وحدت مسلمين لطمه خورده و مسلمانان شاهد شكست‌هاي پياپي خواهند شد. " همان نخبگانی که همه وابسته به اجانب هستند و بستر سازی می کنند برای انقلاب مخملین، حالا اینها چه کلافه شدند و از هر سو نغمه ای سر می دهند.

ملت می داند که روز قدس سمبل آزادی سرزمین مسلمانان از دست غاصبان است . از چنگال اسرائیلی که غاصب و نامشروع است. حاکمانی که بر ستم و ظلم خود لباس تقدس و مذهب پوشانده اند. روز قدس، روز آزادی همه کسانی است که در بند ظالمان گرفتارند و اسرائیل سمبل این ظلم و بی عدالتی است. همانگونه که مجمع روحانیون مبارز در بیانیه خود آورده است : "روز قدس، روز اعتراض به مظلومیت انسان در روزگار ما و محکومیت بیداد، اشغال و حق کشی است که مظهر آن در فلسطین اشغالی است. روز قدس میراث حضرت امام خمینی(ره) و تأکید بر پیمان مردم بزرگوارمان در دفاع از آزادی، مقاومت و کرامت انسان است. به یاد مظلومان فلسطین و همه مظلومان عالم و در نفی اشغال و سرکوب و دفاع از آزادی قدس عزیز و حاکمیت مظلومان بر سرنوشت خود، مجمع روحانیون مبارز ضمن بزرگداشت این روز بزرگ و دعوت از همگان برای شرکت در راهپیمایی روز قدس، خود نیز همگام و همراه با مردم در این راهپیمایی شرکت خواهد کرد."

Sunday, September 13, 2009

سردرگمی و اغتشاش در کلام آقا

می خواستم بر اساس نظریه های سیاسی و کتابها و مقالاتی که تاکنون خوانده ام چیزی در مورد خطبه های دیروز بنویسم دیدیم با هیچ عقل سلیمی جور در نمی آید. آنقدر ضدو نقیض گویی در صدر و ذیل دو خطبه مشاهده می شود که معلوم می شود آقا حسابی آمپر پرانده اند و دیگر نمی دادند چه می خواهند بفرمایند. ظریفی می گفت نتیجه داروهایی که ایشان مصرف می کنند. گفتم پناه بر خدا, محمدرضا که دارو مصرف می کرد, قدرت تصمیم گیری اش ضعیف شده بود و منزویش کرده بود و نمی توانست فرمان سرکوب شدید بدهد. پس چطور شده این داروها برای آقا برعکس عمل کرده, اینجوری هوار هوار می کنند و در جمع دانشگاهی و نظامی و مردم کوچه و بازار فقط از بگیر و ببند و خون و خونریزیی و زبانم لال " داغ کردن" می گویند. بیچاره جوابی نداشت. گفت می دانی که ساید افکت داور بسته به آدمش متفاوت است دیگر. ولی خدایش بنظرم آقا کم آورند دیروز, خفن! شاید هم برای همین داستان آسمان و ریسمان شد.

بگذریم دیروز وقتی اصرار صدا و سیما را می شنیدم که می خواهد به حلقوممان کند که سیل جمعیت بسوی دانشگاه تهران روان است و حتی بچه ها و نوجوانان دست در دست پدرو مادر خود راهی دانشگاه هستند تا به خیل جمعیت چند میلیونی !! ( این همان دانشگاهی است که چند هفته پیش در نماز جمعه هاشمی چند هزار نفر بیشتر گنجایش نداشت) مردم موحد, ولی شناس و خداجوی روزه دار بپیوندند, حسابی دوزاریم افتاد که خبری نیست و مشتاقان آقا ترجیح داده اند که در این گرمای تابستان , خنکای کولر را بر گرمای وجود آقایشان ترجیح بدهند و همچون منی از رادیو گوش جان بسپارند به کلام دلنشین ایشان.

خطبه ها را می شنیدم از همان ابتدا گفتم غلط نکنم یک خوابی برای این شیخ اصلاحات دیده اند که اینجور آسمان و ریسمان بهم می بافند و یکی به نعل می زنند و یکی به میخ. از مدارای علی می گویند و از آنش غضب علوی. از خوارج و معاویه . آخرش هم ما نفهیمدیم که بر اساس سلوک سیاسی امیرالمومنین باید خوارج را به حال خود گذاشت یا "چشم فتنه" آنها را کور کرد. بالاخره این امیر امیر گویی آقا که یادم رفت بشمارم چند تا شد, نتیجه اش چه بود, اول شمشیر بکشیم یا بعدا شمشیر بکشیم. مدارا بهتر است یا جنگ. جواب نامه مخالفان را بدهیم یا ندهیم. برای مردم حق قایل شویم یا نشویم. به مخالفان حق اعتراض بدهیم یا ندهیم. نفاق بکنیم یا نه. تملق آقا بگوییم یا نگوییم. دروغ چی, خوب است یا بد, روزی چند تا کفایت می کند. تجاوز و سرکوب و قتل و تهدید و افترا و دستگیری چطور؟ بالاخره هم آقا تکلیف ما را روشن نکردند که تا چند درصد قانون اساسی را زیر پا بگذاریم می شویم "علاقمند نظام" و تا چند درصد را قبول داشته باشیم می شویم:" برانداز".

راستی این مردمی که بفرموده آقا همین الان هم اگر نظام لب تر کند بسر می آیند و در انتخابات شرکت می کنند و حمایت می کنند, کجا تشریف داشتند دیروز که صدا وسیمای مقدس نمی توانستند کمی دوربینشان را پس و پیش کنند. عکسهایی هم که در خبرگزاریهای آقا پرست درج شده بود که دیگر حسابی افت داشت برای نظام. غلط نکنم این نفوذی ها آنجا هم نفوذ کرده اند همچون دیگر ارکان نظام. حالا نکند این حامیان نظام هفته دیگر بیایند و دوباره برای برادران صدا و سیما و ایرنا و فارس دردسر درست کنند و باز ظرفیت دانشگاه و خیابانهای اطراف یکهو بشود دویست سیصد هزارتا شاید هم کمتر. بعدش هم معلوم نشد مردم بیدار هستند یا باید بیدارشان کرد که نکند از سیرت و صورت جمهوری اسلامی چیزی کم و کسر شود.

البته گفته باشم من همیشه به آقا ارادت خاص داشته ام واز روزی که ایشان به این مسند نشستند, هر اتقاقی که می افتاد خدا خدا می کردم که ایشان زبان به دهان بگیرند و اظهارنظر نفرمایند, چون هروقت حضرت ایشان افاضه فضل می کردند, همه چیز از آنچه بود خرابتر می شد. مثلا تو همین چند ماهه اخیر فقط فکرش را بکنید اگر آقا پیام فدایت شوم تبریک برای فرزند ناخلفش نمی فرستاد. اگر آقا در خطبه های نماز جمعه فرمان جنگ صادر نمی کرد. اگر آقا حرف از گرجستان و مخمل و رنگ و جنگ نرم و این چیزها نمی گفت. فکرش را بکن چقدر زندگی شیرین می شد و چقدر کار برادران نیروی انتظامی و سپاهی کم می شد.

تو این ماه رمضانی این بیچاره ها هم زن و زندگی دارند می خواهند بروند یک صله رحمی بجا بیاورند. حالا هی باید شب تا صبح بازجویی کنند و التماس کنند که برای رضای خدا هم که شده بیایید این کتابهای آقا را بخوانید به سخنرانی های " اخلاق ایشان " گوش کنید و خدایی بیایید اعتراف کنید که شما خودتان بودید که از سیا پول گرفتید و خواستید, علیه نظام باستید. حالا از اونا اصرار که کدام ایستادن کی حال جنگ داره این روزها, ما می گوییم " اجرای قانون اساسی" بازگشت به اصول انقلاب" از اونا انکارکه نه دیگه جون آقا قبول کنید که می خواستید " براندازی" کنید و شمشیر کشیده بودید. هر چی اینا می گن بابا آقا هم خودش دیگه شمشیر نمی کشه, می گویید نه بروید همین خطبه های دیروز نماز را ببینید که ایشان به تفنگ تکیه زدند , شمشیر کجا بود که ما بدست بگیریم و بایستیم روبه روی نظام. می گویند: جان عزیزتان قبول کنید , منظور آقا از شمشیر همان " قلم" است. می گویند بابا جان اون که قلم دانشمند افضل از دما الشهداست. می گویند : آقا قاط زدند , شما به بزرگی خودتان ببخشید. خون خون است. قلم هم قلم دیگه اینقدر گیر ندید تو این لیالی قدر. از خر شیطان پایین بیایید و ارادت قلبی خود به بیگانگان را بیان کیند و قبول کنید که بر اساس فرمایشات آقا در باغ سبز نشان داده بودید به دشمنان و می خواستید براندازی کنید. ما هم قول می دهیم مثل همه براندازهای دیگر که تا بحال اعتراف کردند و سیم ثانیه آزاد شدند, شما هم آزاد شوید. اصلا قول می دهیم که نماز عید فطر را پشت سر آقا بخوانید تو دانشگاه بعد هم بروید خانه هایتان.

خلاصه من که نفهمیدم تکلیف چیست و الان درکجا ایستاده ایم, براندازیم یا علاقه مند. پیرو خط امام یا ضد امام. به دشمنان لبخند می زنیم یا بد اخلاقیم. قرار است داغ شویم ( یخوانید لیزر) یا مرهم کفایت می کند. چشمم را کور می کنند یا نه به حال خود رها می شویم تا آدم شویم. غافل و بیخبریم یا مغرض و بیگانه پرست. خدا بخیر بگذراند برای برادران سپاه و بسیجی که از حالا به بعد باید چکار کنند. بیچاره ها تا حالا که داشتند می گرفتند و می زدند و غارت می کردند مدارا بوده و جریان مرهم گذاری , حالا که قرار است حمله کنند و درفش بکشند و داغ کنند باید چه کنند؟؟ خدا رحم کند به ما مردم ولی دوست استکبار ستیز.

Thursday, September 10, 2009

چه زود پرده ز رخ کشیده ای قاضی القضات


صادق لاريجاني در نخستين جلسه مسئولان عالي قضایي چه زود سر سپردگی خود را نشان داد و نگذاشت مهر انتصابش خشک شود. در حالی که در محافل خبری و سیاسی بحث از احتمال تغییر و تحولی بود و نامه نگاری ها شروع شده بود و حرفی از عدالت و آزادی به میان آمده بود, رئیس جدید قوه قضاییه زحمت فعالان سیاسی را کم کرد و نقاب از چهره برداشت و خود واقعی اش را خیلی زودتر از آنچه احتمالش می رفت نمایان کرد. این جماعت چه عجله ای دارند که بر هم سبقت بگیرند در خباثتشان گویی دریافته اند که عمر دولتشان کوتاه است, فرصت اندک است و نکند وقتی نماند که اینها خودی نشان بدهند و ارباب رنجیده خاطر شود از تاخیرشان. رئیس جدید قوه قضاییه وقتی به مسند نشست که می گفتند برای تصدی مقامش شروطی گذاشته و از خاتمه پرونده فعالان سیاسی و برکناری مرتضوی نام می بردند. در همان حال ظریفی گفت که بازار گرمی می کنند و خبری نیست. از روزی که او بر مسندش تکیه زده نه تنها تغییری در وضعیت پرونده فعالان سیاسی و روزنامه نگاران دیده نشد بلکه ایشان برای اینکه از قافله دوستان ستاد کودتایش عقب نماند تازه می خواهد قضای "اظهارات " ناگفته را بجا آورد و دراولین نطق عمومی خود به تکرار همان داعیه های پیشین مصباحیان و سپاهیان می پردازد و تقلب اظهر من الشمس را " ادعای واهی " می خواند که منجر به تحمیل هزینه برای نظام ( بخوانید نظامیان ) شده است.

لاریجانی در حالی از قانون و قانون گریزی دم می زند که قوه قضاییه دست کم طی سه ماهه گذشته سیاه ترین پرونده تاریخ قضایی خود را رقم زده است. اما وقتی رئيس قوه قضائيه بر تبعيت كامل از توصيه " رهبر معظم انقلاب " براي حركت قانونمند تاکید می کند تازه معلوم می شود که قانون مد نظر ایشان از کدام سنخ است. همان قانونی است که از دو لب مبارک می تراود و در راستای اوامر ملوکانه ایشان سیر می کند. این قانون , همان "امر ولایی" خود ساخته آقایان است که به مبارکی اش ملک و ملکوت بر باد می دهند. همان قانونی " سرلوحه دستگاه قضایی است که اولویتش نظم است" البته نظمی که مبادا آب در دل کودتاگران تکان بخورد و خلوتشان منقص شود. نظمی که کشور را به پادگان نظامی تبدیل می کند و آرامش گورستانی بر پا می کنند. می گوید: "متاسفانه در جريان حوادث بعد از انتخابات با ادعاي واهي تقلب در انتخابات عده‌اي تلاش كردند از مدار قانون بگريزند." چه کسی از قانون می گریخت رئیس قوه عدلیه؟ او که خیانت در رای مردم کرده بود یا آنکه سراغ رایش را می گرفت؟ او که لشکرکشی خیابانی کرده بود و در دست هر هرمله ای غل و زنجیرو خنجر داده بود یا آنکه با سکوتش فریاد می زد؟ او که پیش از تایید رسمی آرا, پیام تبریک می فرستاد, یا او که داشت متن تخلفات را برای پیگیری قانونی تنظیم می کرد؟ او که کرور کرور در خیابانها جوان درو می کرد یا آنکه برای دلجویی از مادران شهدا شبانه به خانه هایشان سر می کشید تا التیامی باشد بردردهایشان؟

در این میان برای اینکه صدقی در کلام باشد که به نام قاضی القضات بخورد یکی را درست می فرمایند :" "متاسفانه قانون گريزي و قانون شكني قبح خود را از دست داده است." آری در روز روشن آدم می ربایند در خیابان در جلوی هزاران نمازگزاری که برای اقامه نماز جمعه آمده اند. به خانه مردم یورش می برند و تا خصوصی ترین حریم مردم تعرض می کنند. فرمانده نیروی انتظامی اش جوان مردم را به زیر لگد می گیرد و به قصد جان می زند. بی حکم به حبس می برندو بندی می کنند. تهمت می زنند, افترا می بندند , دروغ می گویند و هیچ باکی ندارند و غره و سرمستند از این همه قانون شکنی که به یمن نظام ولایی مصونشان کرده از هر تعرض و پیگیری. لاريجاني تاكيد دارد :" دستگاه قضائي براي تقويت بعد نظارتي خود موظف است قانون مداري را سرلوحه و وجهه عمل خود قرار دهد و توصيه به تمام مسئولان قضائي رعايت قانون و عمل به آن است" وی می گوید که قانون مداري بايد از مرحله شعار به عمل برسد و در همین راستاست که اقدام به پلمپ بنیاد شهید بهشتی می کنند و دفاتر پیگیری مردمی کروبی و موسوی را تخته می کند که مبادا سندی ازاسناد رسوایی, رهبر و اعضای ستاد کودتایش بدست " نامحرمان " بیفتد و آبروی نداشته شان بیش از این بر سر هر کوی و برزن به حراج برود. عجب " خوش خدمتی"!! قرار است کجای دیگر این ملک را به نامت سندت بزنند که اینگونه می خواهی در خدمت به دیکتاتور بر دیگران پیشی بگیری.

و در این میان " شیخ اصلاحات " گمان می کنند که در بخش عاقل نظام تمایل جدی به حل مساله وجود دارد. نه, این جماعت تندرو و کند رو, عاقل و دیوانه ندارد. همه شان از یک فرقه اند. تشنه قدرتند و عزم کرده اند که نام اسلام را از دنیا پاک کنند. یادتان می آید وقتی امام هشدار می دادند که اگر اسلام در امتحان خود در برپایی حکومت در ایران زمین بخورد دیگر نمی تواند در دنیا سر بلند کند. این جماعت کمر به نابودی دین بسته اند و از هیچ کوششی دریغ نمی کنند. برگزاری جلسات و دیدارها همه برای رد گم کردن است. شما که اهل سیاست هستید چرا باورشان می کنید. از صدر و ذیل ستاد کودتا از یک جا فرمان می گیرند و جدید و قدیم هم ندارند. رئيس قوه قضائيه می گوید :" و ديديم كه در حوادث بعد از انتخابات قانون گريزي چگونه منشا اين حوادث و موجب بروز تخلفات و هزينه‌هاي بسيار براي نظام اسلامي شد." وی تاكيد دارد:" متخلفان نبايد خود را از چشم ناظران دور ببينند و دستگاه قضايي هم بايستي پيراسته از هر نوع قانونگريزي با متخلفان برخورد قانوني كند." ایشان اینجا همه داستان را وارونه خوانده است. اعتماد را گوهر گرانبهای هر نظامی است به غارت برده اند و و هزینه هایی بر این ملت مظلوم وارد کرده اند و ضربه ای به عزت اسلام زده اند و حریمی از علما و مراجع شکسته اند که تا قیام قیامت قابل ترمیم نیست , حال قاضی االقضات را آورده اند که تقاص چند باره بگیرند و آنچه را که قاضی مرتضوی نتوانست به پایان ببرد, مکمل کند.

رئیس قوه عدلیه از همگرایی و تعامل می گوید و متعقد است که منافاتی با استقلال قاضی ندارد. آن زمان که فریاد استقلال قضاتتان گوش فلک را پر کرده بود آن کردید با این جماعت که فغان همه سازمانهای حقوق بشر و انسانهای آزاده را در آورد, حال که به لطف برادران لاریجانی همه جا قرار است در سایه عنایات رهبری هماهنگ تر باشد و تعاملات بیشتر, چه خوابی برای این ملت دیده اید؟ دیگر نظامی از این هماهنگ تر در دنیا سراغ دارید؟ همه چیزش از یک جا تنظیم می شود, فرهنگش, قانونش, دینش, مجلسش, دولتش, فرمان آتشش. در این میان بجز ملت که با شما هماهنگی ندارد, قوه و سازمانی مانده که بخواهید هماهنگ ترش کنید؟

قاضی القضات ! این مناصب همه رفتنی است و اگر باقی بود که اینک شما بر این مسند تکیه نزده بودید. این جایگاهی است که خیلی ها را بخود دیده , شهید بهشتی اولین کسی بود که پس از انقلاب به این مسند اعتبار داد و اینک در زمان شما به خانه فرزند ایشان یورش بردند و به کودک خردسال ایشان هم رحم نکردند. گماشتگان شما بر سر و صورت فرزند شهید بهشتی کوبیدند و او را به بند کشیدند. در حالی که چند هفته ای بیشتر از منصبتان نگذشته بنیاد شهید بهشتی را فرمان به بستن می دهید. پناه بر خدا ببرید. ماه رحمت است, همانگونه که در سخنانت قضات را به سیر الی الله فراخواندی در این یک دهه باقی مانده از ماه خدا, خود را مهمان آن بارگاه بدان و به مولای واقعی تاسی کن. فرمان از علی بگیر و گوش دل به او بسپارکه این مسندی است که " قد جلست مجلساً لايجلسه الّا نبيّ او وصيّ نبيٍّ اوشقيٍّ؛ در جايگاهي نشسته‏اي كه در آنجا جز پيامبر(ص) يا وصي پيامبر(ص) يا انسان تيره بخت در آن ننشيند." با خود خلوت کن, نکند که از دسته سوم باشی.

Wednesday, September 9, 2009

علی می بینی که عدالت چگونه قربانی می شود؟


لیالی قدر است و سرنوشت. فرشتگان به زمین می آیند و مهمان خاکیان می شوند تا " احسن الخالقین" را نظاره کنند. عاشقانش در نیایش و طالبانش در ستایش. شبی است بهتر از هزاران شب. که فردایش خورشیدی تابان تر از همیشه دارد و جبرییل قران بدست به دیدار رسولخدا می آید و "مولا" آیینه مجسم قران پرواز کنان بسوی ربش می شتابد. علی به محراب می رود و مقرب بارگاه می شود و ابن ملجم شمشیر کین بر فرق عدالت می زند و می شود ملعون همیشه تاریخ. چه تقارنی است در لیالی قدر و شهادت علی که سالهاست در هر شب قدری که فرشتگانش از آسمان به مهمانی زمین می آیند, صدای ناله امتی در عزای "ولی" اش به آسمان می رود. چه حکمتی است که تقدیر را با حب علی می دهند و ارزش هر کس به اندازه ای که علی می شناسد پیمانه می شود.

امشب کوفه در عزای مردی است که "قربانی عدالت" است . از آسمان کوفه خون می بارد , ایتام در انتظار پدر مهربان گرسنه سر به بالین می نهند و بیوگان از شرم کودکان گرسنه رخ پنهان می کنند. صدای علی نمی آید .... این شبها , دیارم بوی کوفه می دهد و دلم برای علی تنگتر از همیشه است. برای ناله اش در شبهای کوفه. این روزها دیارم کوفه ای است که هر روز در آن " امام " می کشند و هر که نامی و مرامی از " امام " دارد به مسلخ می برند. دلم برای ناله های شبانه علی تنگتر از همیشه است وقتی حق نالیدن و فریاد زدن را هم از ما سلب کرده اند. وقتی به جرم تکبیر گفتن , حنجره ات می درند. به خاطر سکوتت , دهانت را پر از سرب سیاه می کنند. فریاد نزده ای متهمی به براندازی. علی تو شبها سر به چاه می نهادی و از ظلمی که بر امت رفته با چاه درد دل می گفتی ولی می دانی که ما در این دیاری که با نام تو می خواستیم آبادش کنیم و سرآمد خلق خدا باشیم, حق نالیدن را هم از ما ستاده اند. علی می دانی مادران داغدار باید بغضشان را هزاران بار فرو خورند تا نکند دیکتاتور رنجیده خاطر شود. علی می گویند در فبرستان کوفه ناله می کردی ولی می دانی ما حتی در قبرستانهایمان همه حق نالیدن نداریم. تا تاریخ بوده هر کسی که از هر جا رانده می شد به مردگان پناه می برد و با سر گذاشتن به خاک سرد قبرستان , عقده خالی می کرد ولی قنداقه تفنگ است که بر دهانمان می آید اگر فغان کنیم از ظلمی که بر ما رفته و اگر بی تابی کنیم در غم هجران عزیزی که از دست داده ایم.

علی دیدی که با نامت چه ها کردند؟ مریدانت را از مسجد و محراب بیرون راندند, به حبس بردند, چادر از سر دخترانشان کشیدند, سیلی بر صورت فرزندانش زدند. می گفتند, در کربلا , شمریان چادر از سر دخترکان نابالغ امام کشیدند و شدند ملعون ابدی تاریخ. علی پس اینان چی می شوند که یک روز حجاب از سر می کشند. یک روز پیراهن در تن می درند؟ علی می بینی در دیاری که روزی نام تو زینت بخشش بود با نامت چه فتنه ها که بپا نمی کنند؟ علی تو سالها گوشه عزلت گزیده بودی و سکوت را به سخن گفتن با این نامردمان برگرفته بودی ولی آیا آن غاصبان با فاطمه که برای دادخواهیت در مسجد مدینه فریاد سر می داد اینگونه کردند که امروز برزنان و دختران ما می کنند؟ علی این تو بودی که استخوان گندیده ای را بر حکومت ترجیح می دادی؟ پس اینان کیانند که با نام تو برای حفظ حکومت, پرده و آبرو می درند. شبانگاهان به خوابگاهها یورش می برند. شب هنگام به شکار مومنان می روند. می دزدند, غارت می کنند, دروغ می گویند که بویش تا هفت آسمان می رود. تهمت می زنند, سلاح می کشند, نعره می زنند. فریاد واسلاما سر می دهند.

همیشه می گفتم چه شد که هنوز یاران پیامبردر قید حیات بودند و علی اینگونه مظلومانه خانه نشین شد. گمانم بود که قومت بدترین قوم تاریخ بوده اند که ابوذر به تبعید فرستادند و یاران رسول را به انزوا. نمی دانستم من هم شاهدی می شوم که ببینم چگونه فرزندان و یاران امام را به زنجیر می کشند و دشنام می دهند. توهیچ می دانستی روزی می آید که با نام دین "محمد" شمشیر کین می کشند و داعیه دینداری می کنند و مسلم تر از پیامبر خدا می شوند. علی تو خوارج را دیدی که آن چنان دایره حق را تنگ کردند که حتی امام معصوم در آن نگنجید و قربانی شد. امروز قومی بر ما حکومت می راند که" شبیه ترین" خلق خدا به آنان است. حلقه را آنقدر تنگ کرده اند که حتی "امام" نیز نامحرم است. تاب عزاداری تو را هم در مرقدش ندارند. علی اینان یاران امام را به شمشیر کین سر بریدند و اینک فرزندان آنان را به اسارت می برند. چه شباهتی دارد این رویدادهای تاریخی ! همه زندیق و محاربند. هرکس با آنها نیست و مجیز گویی نفاق و جورشان نمی شود مرتد و خارجی است. تو خود قربانی جهل آنان شدی که از شدت عبادت, پینه بر پیشانی داشتند و از خرد بهره نبرده بودند. ما قربانی خارجیانی هستیم که دیگر زحمت عبادت هم به خود نمی دهند, چون از مادر منزه زاده شدند. ما قربانی مسلمان نماهایی هستیم که فراوان از اسلام می گویند و کم به آن عمل می کنند. اگر تو می دانستی که دشمنت در مسجد به کمینت آمده و شمشیر در زیر عبا پنهان کرده, ما نمی دانیم این دشمن در کجاست؟ مسجد, دانشگاه, خیابان, مدرسه, همه جا درکمین است. آنقدر گستاخ است که شمشیر پنهان نمی کند, از رو بسته. بی محابا فرمان جنگ می دهد. امر به حبس و زنجیر می کند. همه چیز را برای یاران شیطان مباح می کند.

علی رنگ زرد رخسار تو از زهر شمشیری بود که خوارج بر فرقت وارد کردند. رنگ زرد رخسار امروز دختران و پسران ما از تجاوزی است که به حریمشان کردند, تو گوشه عزلت گزیدی چون حق از کفت ستادند و ما گوشه عزلت می گیریم چون ما را در هم شکستند, خرد کردند, توان فریاد و مقاومت از ما ستادند. بر ما آن کردند که روی بازگوییش را نداریم. علی تو "فزت برب الکعبه" شدی با شمشیر خوارج, به دیدار حق شتافتی, جنت ماوا شدی. ولی علی اینان شمشیر کین تا جایی زهر آلود می کنند که تو را بنده خود کنند. زبان تو جز به حق گشوده نشد. ولی این ناکثان, با زهر آلود کردن عزیزان این دیار حتی "قفل زبان" آنان را هم به آنچه خود می خواهند گشوده اند. علی هیچ می دانستی قومی بر ما حاکم می شود که روی همه تبهکاران تاریخ را سفید می کند؟ علی می دانستی که خود را پشت نام فرزند" موعود" ت پنهان کرده اند و چه جفاها بر او می کنند؟ نکند همه این کارها را می کنند تا جهان پر شود از ظلم و کین و اینان "امام" شان را زیارت کنند؟ !

علی آنگاه که چون موج با ندای ملکوتی مردی از سلاله پاکان به خیابانها آمدیم و فریاد "برادری, برابری, حکومت عدل علی" سر می دادیم, هیچ باورمان نبود که به آغوش اهریمن می رویم. علی , عدل " شاهنشاهان" برتر از عدلی است که اینان با نامت بر ما روا می دارند. علی امام و یارانش از بیدادگاههای "شاه شاهان" سربلند بیرون آمدند. او حتی جرات تعرض به بزرگان را نداشت ولی می یینی اینان چه می کنند با صغیر و کبیراین قوم. تواز خلخالی که از پای زنی یهودی به زور ستاندند, چنان فریاد زدی که تا امروز ما صدایش را می شنویم, نیستی که ببینی از دست و گردن شیعیان اثنی عشری و حواریون امام چه ها که نمی ستانند. علی اینها حتی ایمان می ربایند, رای و خلخال و مال و اسناد که حکایت دیگری است و نه تنها شرمگین نیستند که با هم پایکوبی می کنند و جشن می گیرند.

علی ! این ملت دست از تو نمی شوید هر چند با نامت ظلمها به ما کردند. فرزندانمان به گورستان فرستادند, عزیزانمان در بند کردند, ایمانمان به یغما بردند, مساجدمان از ما ستادند, آواره دیار کفرمان کردند, حق دینداری ما را ربودند, پوستین وارونه به ما ارایه دادند ولی ما هنوز نورانیت "راه" ترا باور داریم. ما هنوز باور داریم که تو رنج حکومت را پذیرا شدی تا بتوانی الگویی از عدل و عدالت ارایه دهی. ما بازهم نامه هایت به فرمانروایان پارسایت را دوباره خوانی می کنیم. ما هنوز امید داریم که به راه باز گردیم و شیرینی عدالت را در کام تلخمان بچشیم. ما از این جماعت سالهاست دل بریده ایم ولی از نام و مرام تو هرگز.

ما که یک روز بنام اسلام تو و رحمانیت دین رسولت که اسوه اخلاق جهانیان بود به میدان آمدیم. فریبمان دادند و بی بیراهه تنگ و تاریک فقاهت فرقه ای و اشرافیت مان کشاندند ولی ما می خواهیم از این بیراه و کوره راه بازگردیم. چراغ راهمان باز هم توصیه هایی است که از تو به ارمغان داریم. علی این روزها باز همه نام تو بیش از هر نامی در این دیار شنیده می شود. این مردم هنوز به باور دارند که تو مظهر عدالتی. می خواهد به همه اثبات کند که الگوی ما از انسانیت برترین الگوی جهان است ولو اینکه اینها این روزها ما را مضحکه خاص و عام کرده اند. ما شبهای قدر که هماره بر مظلومیت تو می گریستم باز هم می گرییم بر مظلومیت تو و جوری که بر ما روا می دارند. ما تورا برای دادخواهی پیش خدایت می بریم در شبی که برتر از هزار ماه است و می خواهیم این شب قدر ما را , فردایی باشد نورانی تر از همیشه, فردایی که در آن ظلم و جور نباشد, فردایی که عزیزانمان بر سر سفره های کوچک خانه خود افطاری کنند, کودکان در آغوش پدرانشان گرمی عشق را باز تجربه کنند. شب قدر ما را شبی برایمان قرار بده که فردا خورشید عدالت بر این دیار , ظلمها را ذوب کند و ظالمان را بسوزاند. فردایی که موج سبز برادری را بر این دیار دوباره بگستراند. فردایی که من و تو, مایی شویم و ریشه ظلم و جورشان را بخشکانیم. علی تو که قربانی عدالت بودی نگذار که عدالت قربانی علی شود اویی که فقط در نام با تو یکی است و در مرام و کلام با دشمن تو, هماوردی می کند.

پدر آرام بخواب که فریادت امروز نوای آزادی می سراید


آقای طالقانی یك عمر در جهاد روشنگری و ارشاد گذراند . او شخصیتی بود كه از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را یكی پس از دیگری ازدست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالك اشتر بود برنده بود و كوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت " امام خمینی (ره )

آیت الله طالقانی با همه مجاهدتی که برای تحقق انقلاب اسلامی داشت در عمر کوتاه پس از انقلاب اسلامی آماج کینه توزان و بدخواهان بود که قرائت رحمانی او از اسلام را بر نمی تابیدند و از اینکه جوانان و اقشار مختلف در گرد او حلقه زده اند بیمناک بودند. چه زود خاک آرامگه بزرگمردی شد که می توانست اثرات عمیقی در حرکت مردم داشته باشد. او هم چون دیگر یاران صدیق امام خیلی زود با امامش وداع گفت و عرصه را برای فرقانیان و فرقه یان خالی گذاشت. او ابوذر بود و ایران ربذه اش و هر زمان که صدای پای دیکتاتور را می شنید بی محابا فریاد سر می داد. مقام , نام و مصلحت او را از حق طلبی و آزادگی باز نمی داشت و برغم همه تلاشها و مبارزات دیرینه اش هیچ قیمومیتی برانقلاب نداشت و آن را ثمره تلاشهای مردمی می دانست که لایق حکومتی آزاد و ایرانی آباد هستند. و اینک که دوباره پس از سی سال در فیس بوک و یوتیوب صدای مهربان آشنایش را می شنوی تازه می فهمی که چه گوهر دردانه ای از دست رفته و چرا او باید به آن زودی عزم سفری ابدی می کرد. حسرت می خوری که انقلابی که نتیجه تلاش رادمردانی چون طالقانی است چگونه بدست نامحرمانی افتاده که با مبانی اسلام بیگانه اند.
هجمه ها و حمله ها از همان واپسین روزهای بعد از انقلاب به این روحانی نستوه "اجر" سالها مجاهدتش بود که برای برپایی نظام اسلامی به او ارزانی دادند و دستگیری همسر و فرزندانش پاداش مضاعفش بود. وقتی هنگامه میوه چینی از انقلاب بود او که سالها مجاهدتش زبانزد خاص و عام بود, ستم و ظلم بر مردم را تاب نیاورد و تمامی دفاتر خود را در سراسر ایران تعطیل کردو گوشه عزلت گرفت. آیت الله طالفانی اولین امام جمعه تهران پس از انقلاب بود , ولی دانشگاه خیلی نتوانست میزبان این مهمان عزیز باشد. تریبونی که یک روز طالقانی را پذیرا بود بعدها چه مهمانان ناخوانده ای را شاهد بود و بعد از او چه نا مردمی ها که از این تریبون مقدس به این مردم نرفت. نماز جمعه هایش نماد وحدت بود و اتحاد و از آنجا بود که مردم را از هر قشر و گروهی, نژاد و قومی , دسته و گروهی به وحدت می خواند. آیت الله سید محمود طالقانی در سال 1289 دیده به جهان گشود. ایشان ابتدا به فراگیری علوم دینی نزد پدر که "سر آمد پرهیزکاران " می نامیدنش همت گماشت و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال 1317 تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد. سپس به تهران آمد و در مدرس سپهسالار فعالیت علمی خود را پی گرفت. آشنایی وی با امام خمینی از همان حوزه علمیه آغاز شد و کسی نمی دانست که اوج این دوستی تا آنجا پیش می رود که یکی در پیچ شمیران ودیگری در نوفل لوشاتو با هم سرنوشت دیکتاتور را رقم می زنند.


وی مبارزه علیه طاغوت را از همان کودکی آغاز کرد, همان زمان که درجلسات سیاسی پدرش و مدرس او مراقب بود که اگر آژانها آمدند , پدر را خبر دار کند تا جلسه را تبدیل به " امن یجیب" کنند. اما مخالفت وی علیه کشف حجاب اولین فعالیت رسمی ایشان علیه نظام فساد رضا خانی بود که در پی آن مدتی بازداشت شد. شهریور 20 این روحانی مجاهد را نیز به صف مبارزان علیه دیکتاتور کشاند و با تشکیل گروهها سعی در مبارزه با نظام استبداد داشت و جلسات تفسیر قرانش یادگار آن زمان است. تا اینکه در سال 32 به جرم مخفی کردن نواب صفوی به زندان شاهنشاهی رفت. مهندس سحابی در این رابطه می گوید:" در روزگاري‌ كه‌ نواب‌ و برادرانش‌ تحت‌ تعقيب‌ بودند، واقعاً در اين‌ شهر تهران‌ و كشور ايران‌ بي‌كس‌ بودند، هيچ‌ يك‌ از كساني‌ كه‌ امروز سنگ‌ فداييان‌ اسلام‌ را به‌ سينه‌ مي‌زنند به‌ آنان‌ پناه‌ ندادند و تنها كسي‌ كه‌ به‌ آنان‌ پناه‌ داد مرحوم‌ طالقاني‌ بود". وی در جریان نهضت ملی شدن نفت نیز یکی از تلاشگران بود و خدمات ارزنده اش از چشم ناظران پنهان نیست. وی در در تهران با روحانیون مدافع نهضت ملی و چهره هایی مانند مهندس مهدی بازرگان و سحابی همراهی نمود و در سال 1340 به جمع بنیان گذاران نهضت آزادی پیوست. در رویداد 15 خرداد آیت الله طالقانی به زندان شاه رفت و دستاورد این حبس " پرتوی از قران" بود که همچنان تلالوش در تقاسیر خود می نماید. در همین سالها بود که مسجد هدایت دروازه شیمران تهران به محلی برای مخالفان رژیم تبدیل شد و آیت الله طالفانی با برگزاری جلسات سخنرانی و انتقاد از رژیم استبداد این مسجد را به کانونی علیه رژیم تبدیل کرده بود. مسجد هدایت‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از كانون‌های‌ مبارزه‌ی‌ سیاسی‌ـ مكتبی‌، سابقه‌ای‌ ممتد و مستمر در بیدارگری‌ و جنبش‌ اجتماعی‌ مردم‌ ایران‌ دارد در هنگامه ای که مذهب را به قبرستان محدود کرده بودند, و مسجد مکانی برای عبادت بود, وی با روشنگری و نو آوری اش مسجد هدایت را به کانونی برای جلب جوانان و روشنفکران و فعالیتهای سیاسی و آموزشی تبدیل کرد. شیهد مطهری معتقد بود که این طالقانی و بازرگان بودند که جوانان را به اسلام دعوت کردند و ما بدنبال ایشان حرکت کردیم. طالقانی با آیات رحمانی "قران" مردم را دگر باره به دین "محمد" مکارم اخلاق فرا خواند و گریزپایان را به دامن عطوفت دین بازگرداند. بقول دکتر شریعتی مسجد هدایت "همچون‌ مناره‌اي‌ در كوير نمايان‌ بود" و "هر وقت‌ به‌ تهران‌ مي‌آمدم‌ در آن‌ سالهاي‌ خفقان‌ و ظلماني‌ تنها مسجد هدايت‌ و آقاي‌ طالقاني‌ بودند كه‌ مي‌درخشيدند". طالقانی مسجد "هدایت" را باحسینه "ارشاد" پیوند داد و حرکت آزادی بخش انقلاب اسلامی را پایه ریزی کرد. دیکتاتور تاب سخنان صریح و انتقادی ایشان در مسجد هدایت را نیاورد و برای چندمین بار او به محبس دژخیم مهمان شد و پس از آن ممنوع المنبرش کردند. ولی هیچ چیزی مانع حرکت ابوذر نبود, وی به فعالیتهای سیاسی خود همچنان ادامه داد و همزمان با برگزاری جشن های 2500 بعلت مخالفتهایشان با سیاستهای فرهنگی و مستبدانه " ظل الله" بازداشت و سپس به بافت تبعید شد. خورشید نورپردازی می کند ولو در پشت ابر پنهان باشد. او را در حبس می کردند زندانبان را تحت تاثیر قرار می داد,زندان را دانشگاه می کرد و به ارشاد می پرداخت. کتاب می نوشت و قران و نهج البلاغه تفسیر می کرد و جلسات مذهبی برگزار می کرد. رفتارش مبارزان غیر مذهبی را تحت الشعاع قرارمی داد. به سازماندهی و هماهنگی نیروهای مبارز می پرداخت. در بیدادگاه آنان را به چالش می کشاند وبرای دیکتاتور پیام می داد " شما محكوم‌ هستيد نه‌ ما." به تبعید می فرستادنش ملجایی می شد برای مردم محروم منطقه. خانه کوچک او در بافت مرجعی شده بود برای آموزش و روشنگری جوانان.
دیکتاتور از مبارزات و زبان بران طالقانی به ستوه آمده بود واظهار عجز کرده بود که " پدرم‌ را سيد حسن‌ مدرس‌ بيچاره‌ كرد و خودم‌ از دست‌ سيد محمود طالقاني‌ نمي‌دانم‌ چه‌ كار كنم‌." دگر بار طاغوت او را تاب نیاورد و زندان باز دیگر مهمان عزیزی را بر خود دید. اگر طالقانی عمری طولانی تر داشت, بی شک افراد دیگری هم بودند که باید از زبان گویا و حقانیت او به ستوه می آمدند و شکوه می کردند. این بار مبارزات مردم ایران درهای زندان را بروی آزادی خواهان گشود و آیت الله هم به آغوش ملت بازگشت. او می گوید که خبرهایی در زندان درمورد تولد دوباره ملت در روزنامه ها خوانده بودم اما "همان‌ لحظه‌ احساس‌ كردم‌ با مردمي‌ ديگر روبه‌ رو هستم‌. مردمي‌ به‌ حركت‌ درآمده‌، لباس‌ غفلت‌ و سستي‌ قرون‌ از تن‌ به‌ دركرده‌ و عازم‌ به‌ سوي‌ هدف‌، از مبدأ اللّه‌ در مسير لااله‌ الا اللّه‌، و در پشت‌ سرسالك‌ آگاه‌ به‌ راه‌ روح‌ اللّه‌". تن رنجورش که سالها شکنجه زندان کشیده بود تاب استراحت نیاورد و از همان اولین روز به برنامه ریزی راهپیمایی های بزرگ تهران پرداخت تا شاهد تحقق آرمان مبارزات چهل ساله اش باشد. یار دوران زندان و همرزم سالها مبارزه اش آیت الله منتظری او را مقاوم در برابر طاغوتها و ظالمین و روح بزرگ وی را سمبل الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا می در وصف او می خواند ومی گوید او فردی بود مانوس با قران و اهل راز و نیاز. مردی که نقشی برجسته در مبارزه ملت ایران داشت.
آزادی و مردم سالاری
آیت الله طالقانی با استناد به مفاهیم قرانی " آزادی" را گمشده بشر می دانست و همان رمز موفقیت او در جذب جوانان , دانشجویان و روشنفکران داشت. وی معقتد بود : " هرکه هر چه مي‌خواهد بگويد، هر کس هر مسلکي که مي‌خواهد داشته باشد، آنهايي که مي‌ترسند از اينکه ديگران در مقابل انديشه‌هايشان حرفي نزنند، کاري نکنند يا آزادي نمي‌دهند، براي اين است که از نارسايي مکتبشان مي‌ترسند از اينکه ديگران در مقابل انديشه‌شان حرفي بزنند، اسلامي که مي‌گويد قد تبين الرشد من الغي از چه بايد وحشت داشته باشد؟" وی بدرستی ریشه منازعات و بحرانهای اجتماعی را شناخته بود و معتقد بود با استقرار نظام اسلامی و آزادی اندیشه و بیان دیگر نیازی به زندانی سیاسی و تقابل دولت و ملت نیست. در فرازی از سخنانش پس از انقلاب می گفت:" زندان از اين نوع (زندان سياسي) هم نخواهيم داشت زيرا در صورت استقرار اسلام ابراز عقيده و بيان آزاد است و مردم براي ابراز نظر و عقيده منعي ندارند. ما خواستار جامعه‌اي هستيم كه حتي در آن اگر كسي طرفدار استقرار رژيم سلطنتي هم باشد بيايد و آزادانه حرفش را بزند. در هر جامعه‌اي كه آزادي بيان و عقيده و امثالهم وجود داشته باشد مسلم است مخالفان به سوي خشونت هم نخواهند رفت و موردي پيش نخواهد آمد كه دولت و مردم را در برابر هم قرار دهد."آیت الله از نادر روحانیونی بودند که دمکراسی و مردم سالاری را نقطه مقابله با استبداد می دانست و پس از انقلاب اسلامی نیز همه تلاششان را برای شورایی کردن نظام بکار گرفت, بطوری که از ایشان بعنوان "پدر شوراها" نام برده می شد. در آخرین نماز جمعه اش برای چندمین بار تاکید می کند:" پيغمبرش با آن عظمت مي گويد با اين مردم مشورت كن، به اينها شخصيت بده،بدانند كه مسئوليت دارند متكي به شخص رهبر نباشند. گروه ها و افراد دست اند كار شايد اينطور تشخيص بدهند كه اگر شورا باشد ديگر ما چه كاره هستيم ؟ شما هيچ برويد دنبال كارتان،بگذاريد اين مردم مسئوليت پيدا كنند." وی بارها از سوی کج اندیشان مورد سرزنش قرار گرفت ولی او معتقد بود که مردم ولی نعمت هستند و باید به آنها بها داد. از نظر وی مردم نامحرم نبودند و او چیزی نداشت که از آنان پنهان کند. " شايد بعضی از دوستانِ ما بگويند: آقا شما چرا اين مسائل را در ميانِ توده‌ی مردم مطرح می‌كنيد؟ بياييد در مجلس خبرگان! می‌گويم بين موكلين شما مطرح می‌كنم، اينها هستند كه ما را وكيل كردند، می‌دانند برای چه وكيل كردند. ما موظف هستيم و نسبت به اينها مسئوليت داريم. بايد دردها، انديشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتيها، عقب‌ماندگی‌های اين مردم را جبران كنيم. خودرأيی و خودخواهی را كنار بگذاريم. گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحميل عقيده يا خدای‌نخواسته استبداد زير پرده‌ی دين را كنار بگذاريم. و بياييم با مردم، با دردمندها، با رنج‌كشيده‌ها، با محرومها همصدا شويم.." ایشان حتی در مباحث فقهی هم به تمركز در فتوا و تقليد اعلم اعتقادی نداشتند و آن را به مصلحت دین و جامعه نمی دانستند پیشنهاد شوراي مجتهدين و بحث و گفتگو بين آنان را مطرح می کردند.
استبداد دینی
طالقاني همانگونگه که استبداد شاهنشاهی را ریشه همه مفاسد می دانست بشدت نگران استبداد ديني نیز بود و آن را آفت فکر و انديشه و نظام مي‌دانست. سخنان و روشنگری های او در مورد اصل ولایت فقیه و تاکید وی بر شورایی بودن رهبری و اصالت دادن به رای مردم و رای کبود او در مجلس خبرگان به اصل ولایت فقیه اسنادی زرین از تاریخ معاصر ایران است که آزادگی و مردم سالاری این روحانی را ثبت کرده است. او همواره نسبت به بازگشت طاغوت هشدار می داد و در آخرین نماز جمعه اش از استبداد فریاد بر آورد : " هر كه در كارهای خودش استبداد كند هلاك می‌شود." از نظر او طاغوت و مستبد هر کسی است که بخواهد بغیر خدا بر بندگانش ولایت داشته باشد. در بينش او انسان آزاد، مختار و در عين حال مسئول آفريده شده است.او تصریح داشت:" اسلام با تنگ نظري جور در نمي آيد. اسلامي كه از متن قرآن و سنت پيامبر سرچشمه گرفته آزادي را محدود نمي كند،هر جمعيتي كه بخواهد آزادي مردم را در انتقاد و بحث محدود بكند اين اسلام را نشناخته است هر جمعيتي نخواهد استثمار و استعمار و استبداد ريشه كن بشود اين اسلام را نشناخته است." او می گفت: " ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل كنیم كه استبداد جایش را به یك حزب و یا استبداد دیگری بدهد." طالقانی معتقد بود هیچ کس نمی تواند ادعا کند که آنچه می اندیشد مطابق واقع است. وگویی همین امروز است که او فریاد بر می آورد از استبداد و خودکامگی که به نام دین بر مردم تحمیل می شود. آنان که لباس دین می پوشند و فریاد واسلاما می دهند. از دین بسیار می گویند و کم عمل می کنند. به تعبیر وی " اینها همانها هستند که دروغ می گویند, فریب می دهند. اما آنان لجوجترین و کینه ورزترین هستند نسبت به خلق که وقتی سوار بر کار شدند, دیگر به هیچ چیز رحم نمی کنند." وی به هر بهانه ای نسبت به جضور مجدد دیکتاتورها هشدار می دهد و فریاد می زند و زنجیرهایی را که به نام دین بر دست و پای مردم می بندند بر می شمارد: " آنچه از جانب خدا نیست از جانب حق نیست و به اسم خود به دست و پای مردم ببندند, مردم را از حرکت اساسی باز دارند, حق انتقاد و اعتراض به مردم ندهند. حق فعالیت آزاد به مردم ندهند. این همه اغلال است." او به نیکی خطرات را می شناخت و نسبت به حضور مجدد طاغوت هشدار می داد که مستبدین باز می آیند و رحم به صغیر و کبیر نمی کنند. آنان که از طریق آب و نان مردم فریبی می کنند" خدا را شاهد می گیرد که می خواهد مملکت را نجات دهد ولی او یک رضا خان است , یک آریامهر است."
اوین و زندانی سیاسی
بی مناسبت نیست در این روزها که اوین کانون توجهات و صدر اخبار ایران و جهان است نگاهی داشته باشیم به سخنان این روحانی نستوه در مورد اوین:" همه كساني كه امروز در صف اول انقلاب هستند از رهبر انقلاب، حضرت امام امت تا ديگران و اين طلبه حقير شلاق ساواك و ظلم ساواك و طعم زندان‌هاي رژيم استبدادي را چشيده‌اند و بهتر از هر كسي مي‌دانند چه ظلمي به مردم و به ويژه جوانان اين مرز و بوم رفته است. اسلام براي آزادي مردم آمده است و ما در اسلام از اين چيزها (شكنجه و سلول انفرادي) نداريم و اصلا در اسلام چيزي به نام زندان وجود ندارد. اگر كسي كاري خلاف قوانين مملكت و شرع انور اسلام انجام دهد مجازات آن معلوم است و در دادگاه عدل اسلام طبق قوانين اسلام كه داراي روح عفو و بخشش است محاكمه و مجازات مي‌شودبنابراين جز موارد ضروري كه بايد متهمان جرائم بزرگ نظير قتل تا قبل از برگزاري دادگاه مدتي را به اجبار در بازداشت باشند، كه آن هم بسيار كوتاه خواهد بود. بازداشتگاهي نخواهيم داشت و با رسيدگي فوري در دادگاه عدل اسلامي زندان‌ها خالي خواهند شد و البته كه از نوع زندان اوين (زندان سياسي) نخواهيم داشت و انقلاب ما براي همين بود كه فضاي سياسي باز شود و مردم بر سرنوشت خود حاكم باشند و در بيان عقايد خود آزاد باشند.
آیت الله طالقانی عمرش کوتاه بود و در 19 شهریور 58 مردم را در برابر همه طاغوتهایی که برای میراث خواری انقلاب دندان تیز کرده بودند تنها گذاشت. قلب مهربانش کینه و دورویی و نفاق را تاب نیاورد.نتوانست شاهد باشد با نام دین ریشه بر بینان دین بزنند. از منافقان گفت در آخرین کلامش آنها که "چند چهر ه اند, شرور و حیله گرند که به چهره اسلام در آمده اند" از استبداد گفت که به هر شکلی که باشد هلاک می کند. همه انذارها را داد و به دیدار معبودش شتافت و ما را در گردابی از دشمنان تنها گذاشت. شاید او باید می رفت که به سرنوشت خیلی ها دچار نشود. حبسش نکنند, راهش را نبندند, کلاس درسش را تعطیل نکنند, تریبون نماز جمعه به زور از او نستانند, مجنونش نخوانند, مطرودش ندانند و .... او رفت در حالی که مردم در فراقش فغان می کردند و بر مظلومینش می گریستند. بهشت زهرا پیکر او را پذیرا شد و اوسالهاست شاهد ناظری است که می بیند چگونه یاران و دلبستگان به انقلاب و امام یک به یک یا دسته دسته , با نام و گمنام مهمان این قطعه از بهشتند. پدر آرام بخواب که امروزملت برای احیای آزادی که فریاد می زدی بپاخاسته و تا خواب از طاغوت و دیکتاتور نستاند آرام نمی گیرد. آرام بخواب که این مردم نخواهند گذاشت که دگر بار با نام دین , دین از مردم بربایند و ایمانشان به یغما برند. بگذار مراسم بزرگداشتت به فرمان آنان که از فرج و موعود می گویند برگزار نشود. بگذارشبهای قدرمان را "قدر" ندانند. اما چه باک وقتی این روزها هر لحظه تقدیر می کنیم و هر شب لیالی قدرمان است. این شبها دلهای مومنانش منزل فرشتگان است و یاد مقربان را نیک می داند. هیچ سالی به اندازه امسال " قدر" کلامت دانسته نشد و یادت در قلب هر ایرانی نبوده است, هر روز بارها نامت به زبان می آید و و کلامت و فریادت در باب آزادی و پرهیز از استبداد برای آنان آهنگ پیروزی و نوید سر می دهد.

Monday, September 7, 2009

راه سبز امید، بستری برای تحقق آرمانهای مغفول انقلاب

خلاصه: میرحسین موسوی با انتشار یازدهمین بیانیه خود به بررسی راهکارهای پیشروی "راه سبز امید" پرداخت و نه پیشنهاد اساسی برای حل مشکلات و معضلات پیش آمده , برون رفت از بحران و اعاده اعتماد ملی ارایه کرد. وی که طی یک ماهه گذشته بیشتر به دیدار و دلجویی از خانواده شهدا و آسیب دیدگان پرداخته بود در حالی ابتکار صدور این بیانیه استراتژیک را در دست گرفت که افراطیون جناح مقابل همچنان برطبل جنگ می کوبند و آتش کین آنان جز با دستگیری و مجازات "عامل اصلی اغتشاش" که از نظر آنان کسی جز موسوی نیست خاموش نمی شود.

جنبش راه سبز(جرس): برخورد متین و بیانیه های یازده گانه موسوی نشان از جدیت و استواری وی در راهی که آغاز کرده دارد . او که گمان می کرد پس از سالها سکوت سیاسی تنها کاندیدایی برای دهمین دوره ریاست جمهوری است امروز به یکی ازخبرسازترین چهره های سیاسی جنبش سبز تبدیل شده, ولی بر خلاف بسیاری از رهبران سیاسی , هیچ ادعایی نسبت به تملک و رهبری جنبش ندارد و تنها بعنوان یک فرد موثر در این حرکت وسیع ایجاد شده سعی دارد با استفاده از تمامی پتانسیلهای موجود, راه سبز امید را به " امیدی سبز" و واقعی برای مردم داغدیده ایران و محروم از اولیه ترین حقوق انسانی تبدیل کند تا بار دیگر شاهد شکوفایی و نشاط دوباره در میان اقشار جامعه باشیم. شور و نشاطی که حماسه انتخابات را آفرید و حضور سبز 25 خرداد را به نمایش گذاشت.

موسوی با شناخت جامعه چند فرهنگی ایران و با اعتقاد به اینکه راه کار خروج از این بحران تنها بدست تعدادی" نخبه و صاحب مقام" نیست در بیانیه خود بر اتخاذ رویکردی اجتماعی و استفاده از همه ظرفیتهای مردمی تاکید دارد. وی رسالت ادیان را "بستری برای شکوفایی و توانمندی انسان " می داند ومعتقد است محو و نادیده گرفتن کثرت و تنوع جامعه نتیجه ای جز استبداد و بروز ناهنجاری هایی چون نفاق و ریا در برندارد. موسوی بر خلاف دیدگاه حاکم که با قهر و جبر در صدد استیلای قرائت غیر رحمانی خود از مذهب هستند , جوهره دین را آزادی و حریت می داند و تنها را ه موجود را همزیستی مسالمت آمیز همه اقشار و گروهها با سلیقه ها و تفکرات مختلف می داند.

در حالی که موج عظیم مردمی برخاسته از جنبش سبز از فردای پس از انتخابات می رفت تا تمام کشور را در برگیرد, جناح موسوم به اصولگرا از همان ابتدا تلاش داشت این حرکت را دعوای قدرت بنامد که گروهی از نخبگان سیاسی تحت تاثیر اندیشه های غربی به راه انداختند تا خود به کرسی قدرت بنشینند و در این میان رهبری نیز “خواص” جامعه را مردود خواند و ازفعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف خواسته بود که از هرگونه تحریک احساسات و ایجاد خلل در یکپارچگی ملت بپرهیزند ". در واقع محدود کردن حرکت عظیم مردم ایران به خواص و احساسی خواندن این حرکت عظیم که منبعث از عقلانیت و احقاق حقوق به یغما رفته مردم است بی احترامی و ظلم بزرگی به ملت می باشد و فعالان جنبش سبز بارها این موضوع را گوشزد کرده اند که این حرکت متکی به فرد و افراد نیست بلکه حرکتی است خودجوش که آگاهی و شناخت مردم از خواسته هایشان آن را رقم زده است. در این بیانیه نخست وزیر دوران جنگ احیای وجدان عمومی را از دستاوردهای بزرگ رویدادهای تلخ پس از انتخابات می خواندو در بخشی ازاین بیانیه دستاورد واقعی این نهضت را اینگونه برمی شمارد : " از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارت‌خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند." این مساله نشان از آن دارد که ملت ایران از قهرمان پروری و بدنبال قهرمانان حرکت کردن خسته شده و دریافته که با به تخت نشاندن هیچ قهرمانی نخواهند توانست به حقوق خود دست یابند و تنها راه استیفای حقوق اساسی هر ملتی تکیه بر نیروهای اجتماعی و استفاده از ظرفیتهای موجود آن جامعه است نه بت سازی و قهرمان پروری و به دنبال نخبگان حرکت کردن. حرکت اخیر مردم نشان ازاین شعور و خودآگاهی دارد که متکی و وابسته به حرکت احزاب و فعالان سیاسی نیست و همانگونه که بارها رهبران جبهه اصلاحات اعلام کرده اند این مردم هستند که جهت و حرکت آنها را مشخص می کنند و آنان دنباله رو حرکت مردمی هستند.

راه سبز امید, حرکتی مستقل و خودجوش
از سوی دیگر, جناح مقابل برای توجیه رفتارهای اجتماعی پس از انتخابات مردم را "اغتشاش گر و آشوب طلب " خواند و در صدد یافتن رد پای بیگانگان و عناصر معلوم الحال بوده و هست که شاید تجلی آن را بتوان در سخنان مکرر "مقام عظمای ولایت" درخطبه های نماز جمعه دید که :" کشورهای غربی در صدد بهره برداری از اوضاع نا آرام ایران هستند . دیپلمات های غربی که قبلا با نقاب احترام با نظام جمهوری اسلامی برخورد می کردند، این نقاب را کنار زده اند و به خصوص دولت خبیث بریتانیا..... رئیس جمهوری آمریکا منتظر روزی بوده است که مردم ایران به خیابان ها بریزند...... کشورهای اروپایی ، علیه دولت موضعگیری کردند در حالیکه "عوامل آنان" و "دست نشاندگان سرویس های جاسوسی غربی و صهیونیست ها" به ایجاد اغتشاش و تخریب اماکن روی آوردند." رهبر معظم تا آنجا پیش رفتند که به مقایسه ایران و گرجستان پرداختند, مساله ای که پس از آن بارها و بارها از رسانه ها, بیدادگاهها , تفسیرهای سیاسی و خطبه های نماز جمعه شنیده شده است بگونه ای که در دفاعیاتی که برای فعالان سیاسی تنظیم شده بود نیز بوضوح به آن پرداخته شد تا هر جوری شده برداشت حکیمانه" رهبرمعظم " از رویدادهای پس از انتخابات مستند شود و شکی برای کسی باقی نماند. اما همانگونه که میرحسین موسوی در بیانیه های قبلی خود اشاره کرده بود هیچ ظلمی بالاتر از این نیست که این حرکت مستقل مردمی را به بیگانگان نسبت دهیم و مردم را اغتشاشگر بخوانیم. در این بیانیه نیز در تکمیل اظهارنظرهای قبلی, موضع گیری های دور از ذهن اصولگرایان که هیچ تطابقی با واقعیتهای امروز جامعه ایران ندارد را رد می کند. موسوی دراین بیانیه با پذیرش اینکه این رویدادها نتیجه طبیعی و فوران اجتماعی ملتی بود که سالها تمامی نیازها و خواسته هایش به دلایل ناموجه نادیده گرفته شد, در صدد این است که پاسخی برای این سوال اساسی بیابد که حالا "چه باید کرد؟" و چگونه باید از این نیروی عظیم اجتماعی رها شده بنحومطلوب و موثر استفاده کرد که به جای آنارشیگری و بی نظمی, بتوان از این پتاسیل برای جهش و حرکت به جلو استفاده کرد.

اهداف راه سبز امید
ستاد موسوم به کودتا با تمامی عوامل رسانه ای و تبلیغانی خود طی ماههای اخیر با علم کردن " انقلاب مخملی" و "رنگی " و متهم کردن حرکت مردمی پس از انتخابات به حرکتی برانداز که از مدتها قبل برنامه ریزی شده بود, سناریوی از پیش نوشته شده خود را در پرده های مختلف به نمایش گذاشت تا بتواند از تاثیر گذاری و گسترش این نهضت جلوگیری کند و اهداف واقعی مردم را کتمان نماید. ارعاب و تهدید, حکومت نظامی , شکنجه, تعرض به جان و مال مردم, برپایی دادگاههای فرمایشی, جلوگیری از مراسم عزاداری شهدای جنبش سبز, بدست گیری تمامی تریبونهای عمومی از قبیل نماز جمعه و اجتماعات گوشه هایی از حجم وسیع اقدامات پیشگیرانه و تدافعی ستاد کودتا بود.آنها به این هم بسنده نکردند و در جدیدترین اظهارات با وابسته خواندن سران اصلاحات از برنامه منسجم و هماهنک آنان برای "براندازی" و" از تخت به زیر کشیدن" رهبری سخن گفتند تا شاید بتوانند, توجیه ای برای هجمه گسترده و بی رحمانه خود داشته باشند.

در این میان فعالان جنبش سبزازهمان ابتدا با به آرامش دعوت کردن مردم با همان امکانات ناچیز خود در صدد دلجویی از آسیب دیدگان برآمدند و گروههای حقیقت یاب به جمع آوری آمار و اطلاعات دقیق از شهیدان , اسیران و مجروحان سعی کردند, اطلاعات مستند به جامعه ای ارایه دهند که هر روز با اطلاعات ضد و نقیض مسئولان رسمی بمباران می شود. در این میان گروهها و افراد معتقد به جنبش سبز بر خلاف رفتارهای هیستریک , تحریک آمیزوتهاجمی ستاد کودتا, با متانت به بیان خواسته های منطقی خود پرداخته و به رایزنی با علما و گروههای مرجع جامعه اعم از جامعه دانشگاهی و نخبگان ادامه دادند تا بدین وسیله بتوانند عقلانیت اعتمادو آرامش , این "گمشده" جامعه را دوباره برگردانند و از حرکات احساسی پر هزینه زودگذر جلوگیری کنند. مجموعه این حرکات بخوبی در بیانیه اخیر موسوی بیان شده است و شاید زیباترین فراز این بیانیه هفت صفحه ای را بتوان این بخش دانست :" برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم. ما خواسته‌هایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غیرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است." که به اختصار به ماهیت نهضت سبز و همه خواسته ای جنبش مردمی ایران اشاره کرده است. تاکید چند باره به اعتماد عمومی بعنوان اصلی ترین مولفه قدرت, همان چیزی که در حال حاضر دولت دهم و اساس نظام را با بحران روبه رو کرده است. بحران مشروعیت, روی کارآمدن دولتی بدون پشتوانه مردمی و متکی به قوای قهریه, دروغ و نفاق. برخلاف تمامی تبلیغاتی که این روزها از سوی رسانه های وابسته به نظام و فرماندهان محترم سپاه و" مقام عظمای ولایت" صورت می گیرد, این جنبش سر ستیز با کسی ندارد. این مردم تنها خواستار ایفای حقوق از دست رفته خود هستند که قربانی "خواسته های فردی" شده است. این مردم چیزی نمی خواهند جز "حق انتخاب" , "حق آزادی تجمعات" "حق آزادی بیان" "حق آزادی عقیده" که این روزها حتی لازم نیست در قوانین اساسی نوشته شود چرا که جز حقوق مسلم هرانسانی است و "حق بشری" هر جنبنده ای است.

موسوی قانون اساسی را بعنوان میثاق ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی را خواسته های بحق مردم می شمارد و معتقد است که که عدم برخورد گزینشی با قانون اساسی می تواند تمامی نیازهای امروز جامعه ما را پاسخ گوید:" تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبان‌های قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد می‌شود."

وی همچنین خواستار احیای بخش فراموش شده اهداف انقلاب اسلامی می شود و آزادی را عصاره این اهداف می شمارد که مردم در بهمن 57 بدنبال آن بودند که بدون هراس از حاکمان بتوانند ازظلم جائران انتقاد کنند, "شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند." پیشترهم رهبر معظم در مراسم تنفیذ با درک خواسته های مردم فرموده بودند:" د شمنان در اين خيال نباشند كه با تقليد مغلوط از حضور عظيم مردم در انقلاب پرشكوه ‌١٣٥٧ و در یک كاريكاتور از آن حركت عظيم، می‌توانند به نظام اسلامی ضربه بزنند؛ چرا كه اين نظام مقتدر و ريشه‌دار با اين كارها شكست نخواهد خورد ." هر چند که ایشان تلاش کردند با کاریکاتور خواندن این جنبش از انقلاب اسلامی , قدر آن را کاهش دهند ولی نفس اشاره به این مساله نشان از آن دارد که حتی رهبری هم خواسته های مردم را محدود به نتیجه انتخابات نمی داند و می داند که آنان اهداف بالاتری را که همانا آزادی است مد نظر دارند.

راههای رسیدن به اهداف
موسوی راه رسیدن به اهداف متعالی جنبش را بر می شمرد و خاطر نشان می کند که راه سبز امید، حزب یا جبهه نیست بلکه عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند. وی از مردم می خواهد که بنابر تعبیر قران کریم خانه ها را رو به قبله بسازند که ناشی از وحدت در هدف است و از مردم می خواهد که با برپایی جلسات مذهبی, دوستانه , صنفی وفرهنگی تفسیر همان "هر شهروند یک ستاد" می باشد, آنجا که می گوید:"بلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد." چنین حرکت اجتماعی موفق است چرا که متشکل از همه آحاد جامعه است و تکثر آن موجب می شود که حاکمان هم در مقابله با آن با مشکل روبه رو شوند چرا که آنها قادر نخواهند بود "یک جامعه" را منحل کند. وی همچنین به تکثر راههای موجود اشاره می کند و معتقد است :" برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم."

مظلومیت دین
موسوی در بخش دیگری از این بیانیه به رسالت اصلی حکومت دینی که همانا بستر فراهم کردن برای زندگی توام با ایمان است اشاره می کند و معتقد است نظام ایجاد شده با مدل آرمانی انقلاب اسلامی فاصله زیادی دارد و به جای یک جامعه نورانی ما شاهد جامعه ای تقلب زده هستیم که در آن تحجر دولت سازی می کند و با برخورد گزینشی با دین و بستن خرافه به آن " پوستین وارونه ای به نام اسلام" ارایه شده است که با اسلام ناب محمد ی(ص) بیگانه است. وی تاکید می کند که ما خواستار بازگشت به همان اسلام مورد نظر حضرت امام "ناب محمدی" هستیم.

وی اسلام را غریب این دیار می داند که همه از آن نام می برند و اندک به آن عمل می شود: "چه بسیار که دین را سرند می‌کنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی می‌سپارند و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند، تا جایی که دروغ به مشخصه‌ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت‌ترین بداخلاقی‌ها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواری‌های اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم می‌کند."

راههای بیرون رفت از بحران
در بخش پایانی این بیانیه, تشکیل گروه حقیقت یاب در مورد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، رسیدگی به تقلب های انجام گرفته در آن و مجازات خاطیان، شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در جریان برخورد نیروهای حکومتی با معترضان اتفاق افتاده، رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان، آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارها,تعریف جرم سیاسی و تشکیل هیأت منصفه برای رسیدگی به آن، تضمین آزادی رسانه ها، تضمین حق مردم در تشکیل اجتماعات و منع نظامیان از مداخله در امور سیاسی و فعالیت های اقتصادی, نقطه نظرات موسوی برای برون رفت کشور از بحران می باشد که وی تحقق این پیشنهادها در حال حاضر را "حداقل" خواست مردم می داند.
هر آنچه رسم بلاغ بود بگفت , باشد که گوش شنوایی و اراده ای برای تغییر در میان عقلای قوم پیدا شود.
http://www.rahesabz.net/story/1187/